امام زاده های بختیاری, بختیاری, فرهنگ بختیاری

امام زاده های سرزمین بختیاری(بخش اول)

زیارتگاه های سرزمین بختیاری(1)

تاریخ بختیاری

فهرست مطالب

ایل بختیاری بزرگترین ایل در ایران از لحاظ جمعیتی و وسعت  حرکت می باشد؛که به رقم گستردگی یک جا نشین

شدن انسان ها در سرزمین ایران, هنوز زندگی و زیست کوچ روی خود را در سرزمینهای موسوم به بختیاری را دارا می

باشد.

درباره نام‌ و خاستگاه‌ بختیاری‌ها چند نظر وجود دارد، ولی‌ همه پژوهشگران‌ و مورخان‌ بختیاری‌ها را لُر (ه م‌) دانسته‌اند.

براساس‌ روایات‌ افسانه‌ای‌، لرها (کُردان‌) را بازماندگان‌ جوانانی‌ تشکیل‌ می‌دهند که‌ به‌ یاری‌ جلاد ضحاک‌ از چنگ‌ او

گریخته‌، به‌ کوهستان‌های‌ زردکوه‌ و کوه‌ رنگ‌ پناه‌ بردند و خود را لر یعنی‌ بیابانی‌ خواندند و چون‌ بخت‌ با آن‌ها یاری‌

کرده‌، خود را «بخت‌ یار» نامیدند.

هوسه‌ معتقد است‌ که‌ بختیاری‌ها از طایفه «اوکسین‌» هستند که‌ اسکندر در ۳۳۰ق‌م‌ در خوزستان‌ (ایذه‌) با آن‌ها جنگیده‌

است‌ .

برخی‌ تاریخ‌ آنها را عقب‌تر برده‌، و گفته‌اند که‌ چون‌ کیخسرو می‌خواست‌ بر «آستیاژ» پیشدادی‌ شاه‌ ماد، یعنی‌ عراق‌ عجم‌

و آذربایجان‌ بشورد، این‌ طایفه‌ را از فارس‌ به‌ ماد آورد و گویا بعد از فتح‌ ماد آن‌ها را در منطقه بالای‌ اصفهان‌ و

خوزستان‌ یورت‌ و مسکن‌ داد.

بعضی‌ از مورخان‌ از روی‌ شباهت‌ لفظی‌ بختیاری‌ با «باختری‌»، این‌ طایفه‌ را از اعقاب‌ یونانیان‌ می‌شمارند که‌ در باختر

(باکتریان‌) سلطنت‌ داشته‌اند و شباهت‌ تام‌ رقص‌ بختیاری‌ با رقص‌ ملی‌ یونانیان‌ را دلیلی‌ بر این‌ انتساب‌ دانسته‌اند.

 بعضی‌ معتقدند که‌ باختر تاریخی‌ همان‌ جایی‌ است‌ که‌ اقوام‌ بختیاری‌ از دیرباز در آن‌ ساکنند و نام‌ خود را از محل‌

سکونت‌ جغرافیایی‌ خود، باختر به‌ معنای‌ غرب‌، گرفته‌اند.

 بعضی‌ نیز نسبت‌ این‌ ایل‌ را به‌ ملوک‌ آل‌ بویه‌ می‌رسانند و سر سلسله آن‌ها را عزالدوله بختیار (مق ۳۶۷ق‌) می‌دانند،

به‌ اعتقاد فیلد بختیاری ها  به‌ احتمال‌ قوی‌ در زمان‌ تیمور (د ۸۰۸ق‌/۱۴۰۵م‌) در ایران‌ پیدا شده‌اند. معین‌الدین‌ نطنزی‌ در

۸۱۶ق‌/۱۴۱۳م‌ از ظهور طوایف‌ بختیاری‌ چون‌ آسترکی‌، کوتوند، راکی‌، جانکی‌ و زلکی‌ در زمان‌ هزارسف‌ (د ۵۴۸ق‌/۱۱۵۳م‌)

سخن‌ می‌گوید

اعتقاد بختیاری ها

بختیاری‌ها خود معتقدند که‌ نام‌ بختیاری‌ مشتق‌ از کلمه بختیاروند است‌. بختیار یکی‌ از بزرگان‌ لر بزرگ‌ بوده‌ که‌ اولادش‌

گروه‌ متشکلی‌ به‌ نام‌ بختیاروند پدید آوردند. این‌ طایفه‌ ظاهراً همین‌ بهداروند (ه م‌) کنونی‌، و یکی‌ از طوایف‌ بزرگ‌

بختیاری‌ فعلی‌ است‌.

 قلمرو و سرزمین‌

قلمرو ایل‌ بختیاری‌ با وسعت‌ تقریبی‌ ۵۰۰، ۷کم۲ در ناحیه‌ای‌ بین‌ استان‌های‌ اصفهان‌ و خوزستان‌ واقع‌ شده‌، و از شمال‌

به‌ لرستان‌، از مشرق‌ به‌ اصفهان‌ و چهارمحال‌، از جنوب‌ به‌ قلمرو ایلات‌ لُر زبان‌ کهگیلویه‌ و بویر احمد و ایل‌ ترک‌ زبان‌

قشقایی‌، و از غرب‌ به‌ دشت‌ خوزستان‌ محدود است‌.  کوه‌های‌ مرکزی‌ جبال‌ زاگرس‌ که‌ از شمال‌ غربی‌ به‌ جنوب‌ شرقی‌

امتداد دارد، از میان‌ «خاک‌ بختیاری‌» می‌گذرد و آن‌ را به‌ دو بخش‌ کوهستانی‌ (در شرق‌) و جلگه‌ای‌ (در غرب‌) تقسیم‌

می‌کند. بخش‌ کوهستانی‌ آن‌ «ییلاق‌»، و بخش‌ جلگه‌ای‌ آن‌ «گرمسیر»  است‌ و در نواحی‌ مرکزی‌ زاگرس‌ چراگاههای‌ این‌

ایل‌ قرار دارد.

بختیاری‌ها گروهی‌ از قوم‌ لر به‌ شمار می‌روند و با آن‌ها گذشته‌ای‌ مشترک‌ دارند (نک: ه د، لر). از حدود ۳۰۰ق‌/۹۱۳م‌

سرزمین‌ لرستان‌ به‌ دو بخش‌ «لر بزرگ‌» و «لر کوچک‌» تقسیم‌ شد.

 در زمان‌ صفوی‌ سرزمین‌ لر کوچک‌ به‌ لرستان‌ فیلی‌ معروف‌ گردید و سرزمین‌ لر بزرگ‌ (از اصفهان‌ تا کهگیلویه‌ و از شوشتر

تا بهبهان‌) قلمرو بختیاریها شد. تا اواخر سده ۱۰ق‌/۱۶م‌ قلمرو لر بزرگ‌ (لرهای‌ بختیاری‌، لرهای‌ کهگیلویه‌ و بویر احمد،

لرهای‌ ممسنی‌) به‌ همین‌ نام‌ مرسوم‌ بود و در زمان‌ شاه‌ عباس‌ قسمت‌ شمالی‌ این‌ منطقه‌ به‌ بختیاری‌ شهرت‌ یافت‌.

 کوچ بزرگ ایلی

کوچ‌ بزرگ‌ گروه‌ ایلی‌ که‌ به‌ بختیاری‌ معروف‌ شده‌اند، در زمان‌ شمس‌الدین‌ الب‌ ارغون‌ (د ۶۶۹ق‌/۱۲۷۱م‌)، ششمین‌ اتابک‌

از این‌ خاندان‌، به‌ تبع‌ رسوم‌ مغولی‌، شروع‌ شد. ایذج‌ (ایذه‌ یا مالمیر) قشلاق‌ این‌ اتابک‌ و زردکوه‌ ییلاق‌ او بوده‌ است‌ .

در زمان‌ شاه‌حسین‌، سیزدهمین‌ اتابک‌، حکومت‌ اتابکان‌ فضلویه‌ به‌ پایان‌ رسید و حکومت‌ لر بزرگ‌ به‌ سلطان‌ ابراهیم‌

نواده امیر تیمور داده‌ شد. او تا ۹۰۶ق‌/۱۵۰۰م‌ بر این‌ خطه‌ حکومت‌ کرد و در این‌ سال‌ بساط تیموریان‌ از ایران‌ برچیده‌

شد.

وجه تسمیه هفت لَنگ و چهارلَنگ

پس‌ از اتابکان‌ فضلویه‌، رؤسای‌ طوایف‌ مختلف‌ قدرت‌ را در دست‌ گرفتند. در ۹۷۴ق‌/۱۵۶۶م‌ شاه‌ طهماسب‌ به‌ تاج‌ میر،

یکی‌ از سران‌ طایفه قدیمی‌ و قدرتمند استرکی‌، لقب‌ سرداری‌ داد. تاج‌ میر به‌ سبب‌ کوتاهی‌ در انجام‌ دادن‌ وظایفش‌ به‌

قتل‌ رسید و جهانگیرخان‌ بختیاری‌ به‌ جانشینی‌ وی‌ منصوب‌ شد. هم‌ اوست‌ که‌ ایل‌ بختیاری‌ را برای‌ دریافت‌ مالیات‌، به‌

دو بخش‌ هفت‌ لنگ‌ و چهار لنگ‌ تقسیم‌ کرده‌ است‌. همچنین‌ او در زمان‌ شاه‌ عباس‌، مأمور الحاق‌ آب‌ کوهرنگ‌ به‌

زاینده‌رود شد.

 استرکی‌ها امروزه‌ طایفه‌ای‌ از «دورکی‌ باب‌» بختیاری‌ را تشکیل‌ می‌دهند. مقارن‌ سال‌ ۱۱۳۷ق‌/۱۷۲۵م‌، در زمان‌ حملات‌

افغان‌ها و عثمانی‌ها به‌ ایران‌، چند تن‌ از خان‌های‌ بختیاری‌، مانند قاسم‌خان‌ و صفی‌خان‌، در مقابل‌ این‌ یورش‌ها

مقاومت‌ به‌ خرج‌ دادند.

 اقدامات نادرشاه

در زمان‌ نادر، علیمراد ممیوند از چهار لنگ‌ بختیاری‌ سر به‌ شورش‌ برداشت‌ و نادر شخصاً با وی‌ وارد جنگ‌ شد و او را

دستگیر و اعدام‌ کرد. نادر برای‌ تضعیف‌ بختیاری‌ها و تقویت‌ نوار مرزی‌ شرق‌ ایران‌، چند هزار خانوار بختیاری‌ را به‌ جام‌

(تربت‌ جام‌) خراسان‌ تبعید کرد و ۴ هزار نفر از آن‌ها را در قشون‌ خود جای‌ داد و برای‌ جبران‌ تقلیل‌ جمعیت‌ بختیاری‌،

دو هزار خانوار کرد از عشایر زنگنه کرمانشاه‌ را به‌ سرزمین‌ بختیاری‌ کوچ‌ داد. اندکی‌ بعد، چند هزار از خانوار بختیاری‌ که‌

همراه‌ نادر در فتح‌ قندهار شرکت‌ داشتند، در کنار میان‌ خیل‌ و نواحی‌ دران‌ بند و مرخای‌ افغانستان‌ ساکن‌ شدند. پس‌ از

قتل‌ نادر، عده کثیری‌ از بختیاری‌های‌ تبعیدی‌ خراسان‌ و مقیم‌ افغانستان‌ به‌ منطقه خود بازگشتند. علیمردان‌خان‌

بختیاری‌ در ۱۱۶۳ق‌/۱۷۵۰م‌ به‌ اتفاق‌ کریم‌خان‌ زند به‌ اصفهان‌ حمله‌ کرد و شاه‌ اسماعیل‌ سوم‌ را در اصفهان‌ بر تخت‌

نشاند. اختلاف‌ او و کریم‌خان‌ منجر به‌ قتل‌ علیمرادخان‌ شد و کریم‌خان‌ بخشی‌ از هفت‌لنگها را به‌ قم‌، و بخشی‌ از

چهارلنگها را به‌ فسا تبعید کرد.

 حکومت قاجاریان

 

استیلای‌ قاجاریان‌، خفقان‌ جدیدی‌ برای‌ بختیاری‌ها به‌ دنبال‌ داشت‌. آقا محمدخان‌ در ۱۲۲۷ق‌/۱۸۱۲م‌ قوای‌ بختیاری‌ را در

فریدن‌ شکست‌ داد، اما قاجاریان‌ در مدت‌ یک‌ قرن‌ و نیم‌ حکومت‌ نتوانستند سرزمین‌ لرهای‌ بختیاری‌ را یکپارچه‌ تحت‌

سلطه خود درآورند. محمدتقی‌خان‌، ایلخانی‌ چهارلنگ‌ (۱۲۴۵- ۱۲۵۵ق‌)، از طایفه کیان‌ ارثی‌ توانست‌ بر تمام‌ ایل‌

بختیاری‌ مسلط شود و اختلافات‌ بین‌ چهار لنگ‌ و هفت‌ لنگ‌ را فرو نشاند.  در زمان‌ او تغییرات‌ فراوانی‌ در ایل‌ بختیاری‌

روی‌ داد و مکان‌ جغرافیایی‌ بعضی‌ از طوایف‌ تغییر یافت‌.

قدرتمندترین‌ خوانین‌ هفت‌ لنگ‌ بختیاری‌ حسینقلی‌خان‌ ایلخانی‌ بود که‌ در زمان‌ ناصرالدین‌شاه‌ تمامی‌ طوایف‌ ایل‌

بختیاری‌ را با هم‌ متحد کرد، اما پس‌ از چندی‌ به‌ سبب‌ بدبینی‌ شاه‌ نسبت‌ به‌ او، به‌ فرمان‌ مسعود میرزای‌ ظل‌ السلطان‌

از میان‌ برداشته‌ شد. پس‌ از او، برادر و فرزندانش‌ با حکم‌ شاه‌ بر ایل‌ حکومت‌ می‌کردند.

اعطای‌ اراضی‌ خالصه خارج‌ از قلمرو ایل‌ به‌ خان‌ها، منصوب‌ کردن‌ آنان‌ به‌ ریاست‌ ایل‌ از طرف‌ دولت‌ مرکزی‌، حضور

شرکت‌های‌ انگلیسی‌ در استان‌ خوزستان‌ برای‌ ساختن‌ راه‌ لینچ‌ در ۱۳۱۵ق‌/۱۸۹۷م‌ که‌ از جنوب‌ خاک‌ بختیاری‌ می‌گذشت‌،

و کشف‌ و استخراج‌ نفت‌ در مسجد سلیمان‌ و رسیدن‌ سهمی‌ از آن‌ به‌ خان‌ها، همه‌ موجب‌ شد که‌ آنان‌ سلطه خود را بر

ایل‌ تثبیت‌ کنند.

خان‌های‌ بختیاری‌ نیروهای‌ رزمنده‌ و گروه‌های‌ تفنگچی‌ ماهر در اختیار داشتند و در زمان‌انقلاب‌ مشروطیت‌ (۱۳۲۷ق‌/

۱۹۰۹م‌) نقش‌ مهمی‌ در فتح‌ تهران‌ و پیروزی‌ انقلاب‌ مشروطه‌ ایفا کردند؛ از این‌رو، در دولت‌ مشروطه‌ پست‌های‌ مهمی‌ به‌

دست‌ آوردند.

بختیاری ها و حکومت پهلوی

اعدام سران و خوانین بختیاری توسط رضاشاه

در دوره سلطه پهلوی‌ روش‌های‌ سیاسی‌ گوناگونی‌ برای‌ حذف‌ خان‌های‌ بختیاری‌ و از بین‌ بردن‌ قدرت‌ ایلی‌ آنها به‌ کار

برده‌ شد. خان‌ها را از رأس‌ هرم‌ سلسله‌ مراتبی‌ ایل‌ حذف‌ کردند و کلانترانی‌ تحت‌ سرپرستی‌ فرماندار نظامی‌ گماشتند، و

اداره ایل‌ را به‌ دست‌ آنها سپردند و سرانجام‌ از ۱۳۵۷ش‌ نظام‌ سلسله‌ مراتبی‌ ایل‌ از بین‌ رفت‌.

اکنون‌ ایل‌ بختیاری‌ شرایط نوینی‌ از زندگی‌ را تجربه‌ می‌کند و گرایش‌ به‌ یکجانشینی‌ در ایل‌ بختیاری‌ با سرعت‌

روبه‌فزونی‌ می‌رود. بخش‌ اعظم‌ آنها یکجانشین‌ شده‌اند و بخش‌ دیگر نیز در حال‌ یکجانشین‌ شدن‌ هستند. ایل‌ به‌

تدریج‌ زندگی‌ ایلی‌ و کوچ‌نشینی‌ خود را ترک‌ می‌کند و واحدهای‌ سنتی‌ خود را از دست‌ می‌دهد و نهادهای‌ سنتی‌

بازمانده آن‌ نیز کاربردهای‌ گذشته‌ را ندارند. دامداری‌ به‌ صورت‌ کوچروی‌ بزرگ‌ منظم‌ سالانه‌ در ایل‌ْ راهها و استفاده‌ از

وسایل‌ حمل‌ و نقل‌ سنتی‌ جای‌ خود را رفته‌ رفته‌ به‌ دامداری‌ به‌ صورت‌ رمه‌ گردانی‌ می‌دهد. در این‌ شیوه دامداری‌، فقط

چوپانان‌ متخصص‌ ایل‌ همراه‌ دام‌ هستند و بقیه ایلیاتیها در آبادیها باقی‌ می‌مانند

باورهای دینی و مذهبی بختیاری

 باورهای قومی مذهبی ایل بختیاری به صورتی است که هیچ کدام از آنها جدا از یک دیگر نیست و به ظرافت هرچه

بیشتر درهم ریشه دوانیده است ودر هم تنیده شده است

اگرچه  در سالیان متمادی از کثرت جمعیتی ایل کوچ رو کم شده است و مردمان بختیاری در سرزمینهای بختیاری و یا

دیگر سرزمینهای پهنه ی ایران یک جانشین شده اند اما تعداد قابل شماری از این ایل بزرگ هنوز زندگی یک جا نشین را

اختیار نکرده اند و همچنان وابسته به دام از نقطه ای به نقطه ای دیگر در فصلی به فطل دیگر در حرکت اند. به بیان

دیگر  می توان این طور اذعان داشت , باورهای اعتقادی مردمان بختیاری چه یک جانشین شده و چه کوچ رو آمیخته

با مذهب , طبیعت, سرزمین , دام, تفنگ است. مردمان ایل بختیاری , مردمانی هستند که ازلحاظ مذهبی, دین اسلام

را اختیار کرده و بروز داده است. تمام و کمال شیعی مذهب شده اند(شیعه 12 امامی)

بختیاری ها شیعه 12 امامی 

ایل بختیاری قبل از آن که تشییع در مملکت ایران رواج داشته باشد، شیعی مذهب بودند این مهم بيشتر به دست

سادات منطقه شوشتر صورت گرفت و همه مدارک قرن هیجدهم نیز نشان میدهد که بختیاری ها دارای مذهب شیعه

اثنی عشری هستند. این موضوع در اغلب نوشتار و خاطرات سیاحان خارجی به منطقه بختیاری بیان شده است.

بیشوب، عشایر بختیاری را مسلمان و شیعه مذهب معرفی می نماید و نشانه هایی ازاعتقادات مذهبی مردم این منطقه

را در خلال سفرنامه ی او می توان دید.وی درملاقات با حاج ایلخانی( امام قلیخان ) می نویسد « … وی مسلمانی

متدین است ، یک نسخه قرآن زیبا و تذهیب کاری دارد که بیشتر اوقات آیه هایی از آن را تلاوت می¬کند »..” وجود

بقاع متبرکه و امام زاده ها در مناطق بختیاری و ساختن بارگاه و مقبره برای آنها گواه اعتقاد راسخ آنها به نوادگان ائمه

معصومین می باشد. علاوه بر این ، نشانه های اعتقاد خوانین بختیاری به مذهب شیعه و پایبندی آنها به اجرای

مناسک دینی در اغلب منابع تاریخی ذکر شده است .

بی بی مریم در توصیف شخصیت حسینقلی خان ایلخانی می نویسد :” پدرم مسلمان حقیقی بود ، در مذهب خیلی

متعصب بود ، همیشه نماز شب مینمود . تمام سال که در عربستان(خوزستان) بود با آن گرمای عربستان دوشنبه ها  و

پنج شنبه ها روزه می گرفت …”   خوانین بختیاری از جمله حسینقلی خان و اغلب خانواده وی و سایر خوانین بختیاری

به سبب باورهای دینی به مکه مکرمه ، مشهد مقدس و کربلای معلی مشرف شدند.

حسینقلی خان که به تدین و تعصب دینی وی در اغلب منابع اشاره شده است ، در روزنامه خاطرات خود به کرات از

سفرخود و خانواده به عتبات و مکه مکرم وکمک های مالی که برای مرمت حرم امام حسین(ع ) فرستاده یاد میکند . به

عنوان نمونه می نویسد : “حاجی محمد کریم را فرستادم در کربلای معلی که مسجد میان حرم را آیینه کاری بکند سه

هزارتومان دادم مشغول کار شد … ” “در این سال حاجی محمد کریم آیینه کاری حرم سید الشهداء علیه السلام  را تمام

کرد آمد . شش هزار تومان خرج کرد”.

در عملکرد خوانین بختیاری در جریان مشروطه بخصوص در فتح اصفهان رگه های اعتقادات مذهبی به

روشنی دیده می-شود . ضرغام السلطنه به هنگام فتح اصفهان 110 نفر سوار را به نام امام علی (ع) انتخاب می کند و

یا در جای دیگر برای حمله به نیروهای اقبال الدوله در اصفهان دوازده نفر از برادران و خان زادگان بختیاری را به تعداد

دوازده امام انتخاب و دستور شروع جنگ را صادر نمود. همچنین سردار ظفر که ابتدا با امیر مفخم همراه بود و جلوی

تمام اردوی دولتی برای مقابله با مشروطه خواهان به مورچه خورت آمد، از آنجا به حضرت آیه اله اصفهانی (حاج آقا

نوراله) نوشت ، که کار من مثل حر در صحرای کربلا شد ، اول کسی که جلوی امام مظلوم آمد حر بود ، و اول کسی که

به راه او شهید شد هم حر بود ، حال من کسی بودم که جلوتر از اردوی دولتی برای قتل و غارت اهل اصفهان آمدم ،

حالا هم اول کسی هستم که خود را برای آزادی وطن به کشتن میدهم. یکی از انگیزه هایی که موجب پیوستن سران

ایل بختیاری به قیام مشروطه شد ، باورمندی آنها به اعتقادات مذهبی بود که ذکر شمه ای از آنها رفت ، با ارتباطی که

میان علمای اصفهان و خوانین بختیاری صورت گرفت آنها به درخواست علمای اصفهان که سابقاً نیز در ارتباط با آنها

بودند برای نجات این شهر از جور حاکمان مستبد محمدعلی شاه لبیک گفتند.

سادات و امام زاده ها در بختیاری

یکی از ویژگیهای مهم این ایل این است که از ابتدای ظهور و ورود اسلام به ایران پیرو حضرت علی (ع) یعنی شیعه و

دوستدار  ائمه اطهار (ع) بوده اند بطوریکه در این قوم چند میلیونی هیچ مذهبی و حتی یک نفر هم غیر شیعه اثنی

عشری وجود ندارد در سرزمین عشایر بختیاری بیش از صدها امامزاده جلیل القدر و سادات شریف وجود دارند که مامن

عشایر بختیاری می باشند و از احترام بسیار زیادی برخوردارند براساس یک سنت حسنه که به زمان ولایت عهدی امام

رضا (ع) منسوب است هرطایفه و تیره بختیاری دارای سادات یا شیخ مشخصی هستند که جز همان طایفه محسوب

می شوند و از جایگاه رفیعی برخورداند.

بدین خاطر است که فرزندان عشایر بختیاری در سن کودکی اولین کلماتی را که تکلم می کنند و همزمان کلمه پدر ، مادر

، یا محمد (ص) ، یا علی (ع) ، یا زهرا (س) ، یا عباس (ع) یا امام را که هم بطور فطری بدون اینکه کسی به او تلقین

کند یاد می گیرد و این نشان از ریشه و باورهای عمیق مذهبی و دینی و ولایت مداری دارد و تعصب خاصی به

باورهای دینی دارند.

اعضاي طوايف نيز نسبت به امام زاده و سادات وي احساس دين و تعهد مي نمايند و با ميل و رغبت از سادات به

گرمي استقبال و هدايا و نذورات خود را به آنان تقديم مي كنند. به هنگام زيارت امام زاده، مريدان به منزل ساداتي می

روند كه سهم آنان مي باشند، سادات از زائران پذيرايي مي كنند و نذورات و هداياي نيز دريافت مي دارند. بر اساس

متون تاريخي و شهادت اهالي، اين سنت ريشه اي چند صدساله دارد. در حقیت یك نوع رابطه ي خاص بين طوائف

مختلف بختياري ها و امام زاده ها وجود دارد كه اصطلاحاً «پير» و «مريد» گفته مي شود که يك نوع رابطه ي معنوي

شبيه به مجتهد و مقلد است و به عبارتي رابطه ي بين توده ي مردم با سادات، امام زاده و پير است.

محبت آنان به ائمه معصومین و سادات تا بدان حد است که گاهی سوگند به آن بزرگواران پایان بخش بسیاری از

اختلافات و دعاوی بوده است.

ماه محرم و عزاداری امام حسین(ع)

با شروع ماه محرم، بختياري ها نيز به مانند تمامي شيعيان دنيا , اسباب سوگ و عزاداری فراهم نموده  , در عزاي سرور

و سالار شهيدان به ماتم مي نشينند و با برگزاری آيين هاي ويژه در دهه اول محرم  به عزاداري مي پردازند.قدمت

سوگواری و مرثیه خوانی در بین بختیاری ها به زمانی باز می گردد که  سادات و علویان در کوههای صعب العبور

بختیاری پناه گرفتند و در این منطقه استقرار پیدا کردند و به دنبال آن بسیاری از بختیاری ها شیعه شدند. وقتی که آل

بویه به قدرت رسیدند , سوگواری حضرت سید الشهداء در بین شیعیان عمومیت یافت.

در روز تاسوعا و به ویژه عاشورا عزاداری با شور وحال و هیجان بیشتری برپا می شود. مردم در امامزاده ها به سینه  زنی

و عزاداری مبادرت می کردند یا در قبرستانها حاضر می شوند و ضمن عزاداری , بر مزار مردگان خود حاضر شده و برای

آنان فاتحه می خوانند. روز عاشورا در بین بسیاری از بختیاری ها نام دیگری نیز دارد و آن روز « تیخ» یا « تیغ»

است. شاید فلسفه این نامگذاری به این دلیل باشد که در این روز بر فرزند پیغمبر و امام ما تیغ و شمشیر کشیدند و

خونش را ریختند.

طوایف بختیاری و امام زاده های آنها

كثرت سادات در منطقه بختياري و سكونت ديرينه ي آنان گواه روشني است كه از ديرباز سادات و شيعيان در سرزمين

بختياري استقرار داشتند. دوستي و مودت اهالي با سادات زمينه ي سكونت دائم و جذب آنان در اين منطقه گرديد.

طوايف مختلف بختياري براي سادات احترام فراواني قائل اند. اگرچه بختياري ها خود به شاخه ها و طوايف مختلفي

تقسيم مي شوند ولي هيچگاه سادات را محدود و مقيد به تقسيمات ايلي نكردند. سادات با همه طوايف بختياري رابطه

حسنه ايي داشته و دارند. خود را بختياري مي دانند ولي هيچگاه در تقسيم بندي هفت لنگ و چهارلنگ و ساير رده

هاي ايلي جاي نگرفتند معمولاً هر تيره و طايفه به  امام زاده و ساداتي تعلق و ارتباط دارد كه در نزديكي آنان دفن

است، يا بيشترين كرامت و يا به تعبيري محلي آن بيشترين «بُري» (برندگي)را داشته باشد.سادات اعضای یک يا چند

طايفه را مريد و منسوب خود و اصطلاحاً «ورداشته»مي دانند و خانواده هاي طوايف مريد را بين خود تقسيم مي كنند

و نذورات و هدايا را ساليانه از آنان جمع آوري مي كنند.

 در جدول ذیل نمونه هایی از طوایف و امامزاده های آنان ذکر شده است:

نام طایفه

نام امام زاده

ململی،شهنی،گندلی ، موری

سلطان ابراهیم

بابادی و عالی محمودی

شاه خراسان

مشایخ

سید صالح

بابا احمدی (بامدی)

  بابا احمد

طوایف ساکن چغاخور، گندمان

  حمزه علی

 مدملیل

 هفت شهیدان

شالو

هفت شهیدان

اورک و لجم اورک

شهپیر

گندلی

   صالح براهیم

طوایف ساکن در سوسن و گلزار و ایذه-مسجدسلیمان

سلطان ابراهیم

محمودصالح، زلقی، ممزایی

 احمد فداله

طوایف ساکن درچهرازی

   امامزاده جعفر

طوایف ساکن در باغملک ، میداوود

 شاهزاده عبدالله (شاه منگشت)

طوایف ساکن در اندیکا

 شاهزاده عبدالله (شاه قطب الدین)

نوروزی

    سیدمحمود(پیرمحمود)

سرقلی، ساکنان نو ترکی

  شاه رودبند

امامزاده سلطان ابراهیم(ع) ایذه

بنا بر روایات امامزاده سلطان ابراهیم(ع) فرزند ارشد عبدالله از فرزندان حمزه بن موسی بن جعفر(ع) است و در واقع می‌توان وی را از نوادگان امام هفتم شیعیان دانست. در زمان حکومت عباسیان زندگی می‌کرد و به سید المرتضی شهرت دارد. وقتی هفت تن از خواهران و برادرانش در نبرد با تلغری‌ها به شهادت رسیدند(هفت شهیدان) تاب و تحمل نیاورد و از جاده تمبی وارد منطقه گلگیر شد. سلطان ابراهیم مدتی در گلگیر به ارشاد مردم پرداخت و مردم آنجا از آن امامزاده استقبال بی‌نظیری به عمل آوردند.

سید المرتضی پس از اطمینان از آن منطقه وارد آسماری شد. پس از یک ماه اقامت در آسماری و متقاعد کردن مردم آن منطقه و اطمینان مطلق از گرایش آنان به اسلام، آنجا را ترک کرد و رهسپار ایذه شد. ایذه در آن زمان (مال امیر ) نام داشت. مردم ایذه بیش از مناطق دیگر از آن حضرت استقبال کردند و امکانات مادی و معنوی در اختیار او گذاشتند و با وقف باغات و اراضی و نذورات فراوان ارادت و سپاس دینی و مذهبی خود را به اثبات رساندند. اراضی (بندان) در ایذه از جمله هدایای مردم به آن حضرت است که تا زمان حال منافع و عایدات آن وقف امامزاده می‌شود. در ایذه پیروان و حامیان فراوانی به سلطان ابراهیم پیوستند. از آنجا که غریزه طبیعت بر این است که هر جا گل است خار هم هست و هر جا دوست است دشمن نیز در کمین است عده‌ای به مخالفت با نهضت امامزاده قیام کردند و مخالفت‌های زیادی در منطقه بوجود آمد.

سلطان ابراهیم برادرزاده خود سید صالح را جهت فرونشاندن سرکشان و طغیانگران ماموریت داد. سید صالح که مردی مصلح و اندیشمندی توانا بود مدتی به وعظ و گفت و گو پرداخت. عده‌ای به وی و تبلیغات دین او گرویدند اما عده‌ای مقاومت کردند و سرسختانه به مبارزه علیه اهداف سید صالح قیام کردند. جنگ سختی میان کفر و اسلام در گرفت که دو شبانه‌روز به طول کشید. در این نبرد صدها کشته از مخالفین در میدان کارزار به جای ماند و چهل تن از بهترین یاران آن سید بزرگوار نیز به شهادت رسیدند. پس از پایان جنگ و پیروزی اسلام بر کفر هر کدام از طرفین کشتگان و مجروحین خود را جمع آوری کردند و به پشت میدان جنگ انتقال دادند. چهل شهید از یاران آقا سید صالح را در یک محل و در کنار هم دفن کردند که هم اکنون به نام چهل‌تنان معروف است. سلطان ابراهیم از جمله امامزاده‌هایی است که کرامات فراوانی دارد. مردم بختیاری همواره بهره‌مند از آیات و نشانه‌ها و معجزات آن حضرت هستند.

سلطان ابراهیم(سید المرتضی) در محلی به نام کارتا موضع گرفت. کارتا محلی کوهستانی است و دارای استحکامات سوق‌الجیشی است که حضرت آن محل را جهت دفاع از خود و یارانش مقابل مهاجمین انتخاب کرده بود. سلطان ابراهیم پس از سال‌ها عمر با عزت در سال ۳۷۸ هجری به مرگ طبیعی وفات یافت و به لقاء الله پیوست. پیروان آن حضرت روی مقبره او بقعه و بارگاهی ساختند که بی نظیر است. بعد از وفات امامزاده سلطان ابراهیم(ع) پسرش شاه سلیمان که بزرگ اولاد او بود به رهبری و هدایت مردم پرداخت.

امامزاده سلطان ابراهیم(ع) دارای کرامات و معجزات بسیاری بوده و مردم منطقه که اعتقاد فراوانی به این بزرگوار دارند به زیارت مزار شریف وی مشرف می‌شوند. بارگاه و مقبره آن حضرت هر ساله توسط هموطنان و با استفاده از نذورات به دست آمده توسط اداره کل اوقاف و امور خیریه خوزستان مرمت و بازسازی می‌شود.

امامزاده سید محمد سبزقبا(ع)- دزفول

در کنار خیابان امام خمینی بعد از خیابان سی‌متری بقعه معروف به سبزقبا قرار گرفته است. بنای این بقعه کاملاً نوسازی شده و هیچ اثر قدیمی در آن باقی نمانده است. یک شجره‌نامه در دفتر بقعه بر لوحی روی کاغذ نوشته شده و در این لوحه بنا به روایت سید نعمت‌الله شوشتری در کتاب «المجموعه» صاحب بقعه را برادر حضرت امام رضا(ع) خوانده است که غریب به شهر دزفول درآمده و میهمان زنی به نام زبیده بوده است که فرزند او بر اثر دعای سید سبزقبا بهبود یافته است. سید سبزقبا قبل از وفاتش به آن زن وصیت کرده که نامه او را به حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) که از راه دزفول عازم خراسان بوده است برساند. مطلعین دزفول می‌گویند که بقعه سبزقبا مانند بقعه عباس علی دزفول به شکل گنبدی خیاری بوده است. ساختمان بقعه با گنبد خیاری از آثار دوره تیموری و سلجوقی است و این نشان‌دهنده قدمت مجموعه است.

بعد از شهادت امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر(ع) به دست هارون الرشید خلیفة عباسی؛ فرزندان آن امام و سادات علوی در دیگر بلاد و سرزمین‌های اسلامی پراکنده شده در آن سرزمین‌ها تبلیغات و مبارزات مخفی و آشکار خود را آغاز کردند. از جمله فرزندان این امام بزرگوار، احمد و محمّد بن موسی الکاظم(ع) و حضرت معصومه(س) هستند که هر کدام به سویی حرکت کرده و پس از اینکه خود را به محل امنی رساندند در آن جا به مبارزات خود علیه خاندان بنی‌عبّاس پرداختند. حضرت محمّد بن موسی( ع ) به قصد تبلیغ و نشر افکار پدر بزرگوارشان و در راستای امامت برادر ارجمندش امام رضا(ع) و به منظور یافتن مکانی أمن و به دور از دسترس عُمّال خلفای جور از مدینه خارج شد.

آن حضرت پس از گذشتن از بیابان‌های بی آب و علف و سوزان شبه جزیرة عربستان، غریبانه به شهر أمن دارالمؤمنین «دزفول» وارد شد. آن حضرت با مشک از رودخانة «دز» که نزدیکی محلّ اقامت اوی بود برای مردم آب می‌آورد .سیّد جزایری در کتاب خود به نام المجموعه می‌نویسد « در نتیجه و اثر کرامت و انفاس قدسیّة این امام‌زاده هرکس از آبی که می‌آورد ، می‌آشامید به اذن خداوند به کلّی از آلام واسقام مصون می‌ماند و خیر و برکت در زراعات و مواشی و اغنام ایشان به ظهور می‌رسید.

امامزاده شاهزاده عبدالله(ع)- باغملک

بقعه امامزاده «عبدالله(ع)»، از بقاع متبرکه خوزستان در باغملک است. به حضرت «زین‌العابدین» امام‌ سجاد (ع) می‌رسد. «عبدالله بن‌ محمد اکبر بن ‌حسن دکه بن ‌حسین اصغر بن‌ امام زین‌العابدین (ع)» که مخالفان دین از بنی‌امیه و اتباع آنها، این سید‌ بزرگوار را دستگیر کرده و به محلی که الان نزدیک همان محل قبر مطهرشان است و به «قتلگاه» مشهور شده، بردند و وی را شهید کردند و برای ایجاد خوف و رعب و وحشت مردم، بدنش را قطعه‌قطعه کرده و به هر دیار فرستاده تا مردم خیال قیام و نهضت را در سر نپرورانند.

سر مطهر این امامزاده در شهر شوشتر است که قبه و مرقدی عالی و تاریخی دارد و تن یا قسمتی از آن را در کوه‌های «مُنگَشت» باغملک مدفون کردند، ایشان صاحب کرامات زیادی هستند و سالانه زائران زیادی در شوشتر و در باغملک دارند.

امامزاده عبدا…(ع)- شوشتر

بقعه امامزاده عبدالله، در جنوب شهر شوشتر بر فراز تپه‌ای واقع است که مشرف به شهر و پل لشکر و باغهای اطراف است. نسب وی به امام سجاد(ع) می‌رسد. این بنا مشتمل بر صحن، ایوان ورودی، رواقها، حرم، گنبد گلدسته‌ها ضریح، تزئینات معماری و کتیبه‌ها است که در دوره‌های مختلف مرمت و بازسازی باشد. با توجه به اسناد تاریخی بنای اولیه بقعه از آثار دوره المستنصربالله خلیفه عباسی است که در قرن هفتم هجری (۶۲۹ قمری) تجدید بنا شده است. ورودی اصلی بقعه در ضلع شمالی بنا قرار دارد و تزئینات داخلی بنا شامل کتیبه‌های سنگی و گچبری‌هایی به سبک سلجوقی و صفوی است که نمونه زیبای آن گچبری سر در و سقف ایوان ورودی است. بقعه دارای گنبد دو پوش بوده که پوش بیرونی به صورت رک و پلکانی و پوش داخلی به شکل عرقچین است. این بقعه در قدیم دارای مهمانخانه، مدرس(مدرسه)، مطبخ، کتابخانه، منازل خدمه و طلبه، باغچه، طویله و اوقاف مفصل بوده است که بمرور زمان از میان رفته‌اند.

بر اساس روایات بدن مبارک امامزاده عبدالله در مکان دیگری موسوم به امامزاده عبدالله در باغملک دفن شده و در این مکان سر ایشان مدفون است.

امامزاده محمد بن زید(ع) ـ گتوند

امامزاده «محمدبن‌زید» در راه مبارزه با خلفای غاصب عباسی و خونخواهی جد بزرگوارش حسین‌ بن ‌علی(ع) و شهدای کربلا، آواره شهر و بیابان می‌شود و مدت زیادی را مخفیانه سپری می‌کند، در نهایت نیز از سوی مأموران حکومت جور شناسایی شده و به شهادت می‌رسد. بارگاه مطهر امامزاده محمد بن زید، پیوسته مأمن عاشقان بوده و مردم از راه‌های دور و نزدیک به زیارت او می‌شتابند.

بقعه امامزاده محمد بن زید بن علی بن الحسین علی‌ابن‌ابی‌طالب(ع) در پنج کیلومتری روستای بزرگی به نام ترکالکی در بخش عقیلی از توابع شهرستان گتوند واقع است.
بقعه در دامنه کوه و کنار دره‌ای ساخته شده و در جوار مرقد شریف ایشان در دل کوه، چشمه آبی وجود دارد که مردم، آن را از کرامات این امامزاده می‌دانند. در زمان قدیم که آب مصرفی زوار و روستاهای اطراف فقط از این چشمه تأمین می‌شد، گرچه به ظاهر آب چشمه کم بود، ولی هرچه از آن استفاده می‌کردند به همان مقدار آب در چشمه باقی می‌ماند.

این بقعه شریف، همواره مورد توجه بزرگان و علما از جمله علامه شیخ «محمدتقی شوشتری» و آیت‌الله «آل‌طیب» و دیگران بوده است . «محمدبن‌زید» از راویان و محدثین بزرگ بوده و روایاتی از وی در کتب شیعه نقل شده است.

امامزاده «محمدبن‌زید» در راه مبارزه با خلفای غاصب عباسی و خونخواهی جد بزرگوارش حسین‌بن‌علی(ع) و شهدای کربلا، آواره شهر و بیابان می‌شود و مدت زیادی را مخفیانه سپری می‌کند و در نهایت از سوی مأموران حکومت جور شناسایی و با بدترین وضع به شهادت می‌رسد.

در سال های اخیر، محوطه‌سازی و زیبا‌سازی حرم مطهر این امامزاده از سوی اداره کل اوقاف و امور خیریه استان خوزستان انجام شده و منظره با شکوه حرم ایشان از دور دست‌ها نمایان است. ظرفیت بالای زائرپذیری این بقعه، به درستی به مردم معرفی نشده است چرا که از نظر نمای ظاهری و بزرگی حرم در استان بی‌نظیر است.

بقعه مطهر حضرت دانیال نبی(ع)- شوش دانیال

دانیال در باور ادیان ابراهیمی یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل(قرن هفتم پیش از میلاد) است. دانیال به زبان عبری به معنای «خدا قاضی من است» است. در سال ۶۰۶ پیش از میلاد وی را به دربار «بخت النصر» پادشاه بابل به اسارت بردند. در آنجا به علوم کلدانیان و زبان مقدس واقف شد  در حکمت از آنان پیشی گرفت. اولین واقعه‌ای که سبب نفوذ دانیال نبی شدئ تعبیر خواب نبوکد نصر بود. بدین گونه ادعای پیغمبری کرد و مورد توجه آن پادشاه قرار گرفت. به همراه عده‌ای از قوم یهود به ایران مهاجرت کرد و در شوش ساکن شد و در آنجا درگذشت.

آرامگاه دانیال نبی در ساحل شرقی رودخانه شاوور و روبروی تپه ارگ قرار دارد. بنای زیارتگاه او شامل دو حیاط است. بر روی گنبد مخروطی ـ پله‌ای قرار دارد که نوع رایج گنبدهای منطقه ‌است.

زمان دقیق زندگی دانیال مشخص نیست ولیکن معمولا تصور می‌شود که او تا سال سوم زندگی کوروش هخامنشی زنده بود. ولیکن او در آن زمان باید چیزی حدود ۱۰۰ سال سن داشته بوده باشد، زیرا در زمان سقوط بابل او در نوجوانی بود. مقبره دانیال را در شوش می‌دانند به همین جهت است که این شهر به نام شوش دانیال معروف است. مکانهای دیگری در عراق، بابل، مصر و سمرقند نیز ادعای مقبره دانیال را دارند. بعضی نوشته‌ها ادعا می‌کنند تیمورلنگ بقایای دانیال را از شوش به سمرقند آورد.

نام دانیال در قرآن ذکر نشده است ولیکن بیشتر مسلمانان او را به عنوان یکی از پیامبران در اسلام قبول دارند. نام دانیال در حدیث و روایات مربوط به پیامبران ذکر شده است. در همه نسخه‌های کتاب قصص‌الانبیا دانیال به عنوان یکی از پیامبران ذکر شده است.

مقام حضرت صاحب الزمان(عج)- شوشتر

این مکان مذهبی در شمال شرقی شوشتر و در انتهای بزرگراه بین‌الحرمین قرار دارد. بر اساس سنگ نوشته‌ای که از بنای قبلی قدمگاه به دست آمده و دارای اشعاری با ماده تاریخ استبنای اولیه به دست درویش کریم نامی در دوره سلطنت شاه صفی صفوی(۱۰۴۷قمری)ساخته شده است.

در اوایل قرن ۱۴ قمری مرحوک ملاحسین طبیب شوشتری ساختمان‌های دیگری بر آن افزوده و در سال ۱۳۵۵ خورشیدی توسط هیات امنا بازسازی کلی شده و معمار آن  حاج محمود معماریان بوده است.همچنین پس از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی و با سفر مقام معظم رهبری به خوزستان در سال ۱۳۷۵ خورشیدی مجددا حرم مطهر بر اساس طرح جامع در سطح وسیعی مورد بازسازی کلی قرار گرفت که تا کنون نیز ادامه دارد.

امامزاده سید عیسی(ع)-روستای سر آقاسید

 مستندات تاریخی حکایت از آن دارد که از نیمه دوم قرن اول مهاجرت سادات و علویان آغاز و تا قرن هفتم و هشتم ادامه پیدا کرد. در قرن چهارم و پنجم تعداد سادات و علویان در این کوهستانها چنان فزونی گرفت که اکثریت مردم به مذهب شیعه گرویدند و قیام های زیادی را بر علیه حکام جور سازماندهی و عملیاتی کردند.
بدون تردید اهالی استان چهارمحال و بختیاری از طریق نوادگان و فرزندزادگان ائمه معصوم با تعالیم مذهب شیعه آشنا شده و به آن گرویدند.

یکی از این شخصیتهای بزرگوار و معزز امامزاده « آقا سید عیسی » رحمت الله علیه می باشد. با استناد به منابع تاریخی وی به احتمال قوی در اوائل قرن چهارم ه.ق. از طریق استان فارس وارد منطقه کوهستانی که به نام « لارد» شهرت داشت ، گردید و اهالی را به مذهب شیعه دعوت نمود. وی که به استناد سفرنامه منسوب به ایشان بنابر یک ضرورت و رسالت مهم تاریخی به این منطقه دورافتاده و صعب العبور مهاجرت نمود ، فقیهی بزرگ ، عالم و فاضلی بی همتا و از زهّاد و عبّاد بزرگ و صاحب کرامات زیادی بود به نجوم ، ریاضیات ، علم جفر و علم اعداد نیز آگاهی داشت.

ایشان با خصایص برجسته ای که داشتند نه تنها موقعیت مذهب شیعه را در منطقه بسیار مستحکم کرد بلکه باعث گردید تا گروههای زیادی نیز به دعوت وی پاسخ مثبت داده و تشیع را به عنوان مذهب خود بپذیرند. بر اساس مستندات تاریخی این امامزاده جلیل القدر با پنج واسطه به امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می رسد.

علامه «روضاتی » در مقدمه کتاب « مناهج المعارف » در باره این امامزاده بزرگوار می نویسد: « مرحوم آقا سید عیسی ابن حسن ابن یحیی ابن ابراهیم ابن حسن ابن عبدالله ابن موسی ابن جعفر ؛ وی از علما و فضلاء بزرگ زمان خود بود و صاحب کشف و کرامات و عالم به جفر و علم اعداد بوده ؛ و چنان چه علامه جلیل مرحوم «آقا میرزا عطاءالله ابن صاحب روضات» در ظهر کتاب (رجال بحر العلوم) در باره او نوشته اند: (کان من ازهد اهل زمانه کما عن جماعه من الثقات؛ وی از زاهدترین اهل زمان خودش بود چنانکه از جماعتی از راستگویان نقل شده است)( خوانساری ، 1353)».

 بر طبق شجره نامه ای که در سال 1252 ه.ق. به تایید ، مهر و امضای علمای بزرگ اصفهان مانند: حجت الاسلام شفتی اصفهانی ، حاج ملا محمد جعفر آباده ای ، حاج میرزا زین العابدین خوانساری و دو فرزندش رسیده ، آمده است: «

بقعه با شکوه این امامزاده در میان روستای تاریخی سرآقا سید، در 55 کیلومتری کوهرنگ و132کیلومتری شهرکرد واقع شده است.

5 بیت شعر در مدح امامزاده سروده شده که از قرار ذیل است:

ای که هستی زائرش پا بی ادب اینجا منه

زال پاک شافع یوم الحساب است این مکان

هرکه سوگندش خورد بی جا به جانش صد خطر

 می رسد تا داند او جای حساب است این مکان

گر شمیم روضه فردوس را نشنیده ای

بشو اینجا منبع عطر و گلاب است این مکان

هر که شک آورد بی شک نطفه اش دارد خلل

نیّر اعظم شهان زیر حساب است این مکان

هر که چون سیار مدفون است اندر روضه اش

 نیست بهر او حسابی، بی عقاب است این مکان

نسب شریف امامزاده سید عیسی با پنج واسطه به امام هفتم علیه السلام منتهی می شود که از قرار ذیل است: سید عیسی بن حسن بن یحیی بن ابراهیم بن حسن بن عبدالله بن امام موسی کاظم علیه السلام. وی سیدی جلیل القدر؛ عالمی فاضل، وفقیهی بزرگوار بود.

سید عیسی دارای چهار پسر بود که یکی از آنان سید ابراهیم نام داشت، سه فرزند دیگر او به اسامی سید علی مشهور به سید علی الاحول و سید محمد و سید محمود نام داشتند و هر یک از بزرگان سادات بودند و نسل های آنان در شیراز، اصفهان و خوانسار و نجف آباد و گلپایگان منتشر می باشد. شجره نامه آیه الله سید حسین خوانساری رحمه الله به این خاندان متنهی می شود. متاسفانه در منابع موجود هیچ اشاره ای به تاریخ وفات این بزرگوار نشده است. اما با وجود واسطه ها در نسب شریف وی می توان گمان زد که وی در دهه آخر قرن چهارم هجری وفات یافته باشد. مسير اين روستا از سمت چلگرد به روستاي شيخ عليخان و از اين روستا حدود 45 كيلومتر راه خاكي آن هم فقط در فصل تابستان امكان پذير مي باشد .

امامزاده سید میر احمد(ع)-باباحیدر

این امامزاده جلیل القدر از نوادگان امام موسی بن جعفر ومرقد این امامزاد ه دریک کیلومتری شمال شهر باباحیدر ودرفاصله 45کیلومتری شهرکرد و18 کیلومتری شهر فارسان واقع شده است. این امامزاده دردامنه کوه سید میر احمد واقع شده وجاده ارتباطی آن تماما آسفالت بوده ودراطراف بقعه انبوه درختان کهنسال گلابی وحشی که بیش از سیصد سال قدمت داشته به همراه چشمه آب گوارا منظره زیبایی را بوجود آورده است.

احمدبن محمد بن احمد بروجردي ،در بروجن صاحب فرزندي بنام حسن شد كه سيدي جليل القدر وعظيم الشان بود،او يك فرزند به نام ابوطالب داشت كه در برخي از منابع به عنوان سيد ابوطا لب ياد شده است .سيد احمد،سيدي بزرگوار وباحشمت بود. اوبه جهت رياست معنوي بر منطقه جبل به ويژه بروجن ونواحي آن به سيد مير احمد مشهور گشت وصاحب  چند فرزند بود كه متاسفانه در كتب انساب ذكر نشده است .خاندان سيد مير احمد به جهت زهد وتقوي از سرآمدان عصر خويش به شمار مي رفتند واز نقباء اشراف منطقه جبل ،دينور ، بروجن وبروجرد بودند.متاسفانه در منابع موجود از تاريخ وفات ونام همسر سيد احمد ذكري به ميان نيامده است ،اما با وجود واسطه ها در نمسب شريف او مي توان حدس زد كه آن جناب در نيمه قرن چهارم هجري در اين منطقه وفات يافته شد .برخي معتقدند كه علت مهاجرت سيد احمد بدان جهت است كه اها لي روستاي بابا حيدر ازآن حضرت جهت سكونت در منطقه خود دعوت به عمل آورده اند ووي نيز اين دعوت را پذيرفت وپس از سي سا ل سكونت در منطقه مذكور عاقبت درقرن چهارم وفات يافته است . حاج حيدر خسروي دو قطعه شعر در مدح امامزاده سيد مير احمد داردكه به شرح ذيل است:

اين بارگاه شريف زآل پيمبر است

كز نور مرقدش همه عالم منور است

نامش سيد مير احمد از سادات موسوي

جدش علي ولي خداوند اكبر است

هرصبح  زود كه باد صبا گذر

از لطف و كرمش شده آباد اين ديار

خسروي ببا ل برخود كه روي همه سوي اين در است

بارگاه سيد مير احمد است در اين مكان

قبله حاجا ت زائرا ن است اين مكان

كعبه ارباب لطف وروضه دارالشفاست

از خداوند آنچه خواهي مستجا ب است اين مكان

نور بارد هرشب جمعه به قبرش زآسما ن

پرتوي از نور قبرش آفتا بست اين مكان

صاحب هر دردومطلب كه اينجا رونهاد

برمراد ومطلب خود مي رسد در اين مكان

اي كه هستي زائر ش پا بي ادب اينجا منه

مثل اينكه شافع روز جزاست اين مكان

خسروي با صدق سربردر خاكش بنه

مدفن فرزند قطب العارفين است اين مكان

امامزاده دو معصوم (س)(حليمه و حكيمه خاتون)

از جمله امام زاده های معروف و مورد احترام مردم استان چهارمحال و بختیاری، امام زادگان حلیمه و حکیمه خاتون یا امامزاده دو معصوم شهرکرد است.پدر ایشان «ابراهیم مجاب» نام دارد و با چهار واسطه به امام موسی کاظم (ع) می رسد.

. بقعه ی این دو امام زاده از بناهای قدیمی و تاریخی شهرکرد به شمار می رود و در هسته مرکزی و بافت قدیمی شهر قرار دارد. با این که از بانیان اولیه این امام زاده تاریخ و سندی دقیق در دست نیست، ولی از مندرجات کتاب های تاریخی و آثار تاریخی و قبرها و ساختمان های اطراف، می توان دریافت که این اثر تاریخی و مذهبی مربوط به قبل از دوره ی اتابکان لرستان بوده است و آنان نیز در عمران آن همت گماشته اند. بعدها بقعه رو به خرابی و ویرانی گذاشته بود تا این که در زمان صفوی و دوران کریم خان زند و دوره ی قاجار، پس از تعمیرات گوناگون به این وضع فعلی باقی مانده است و با همت بزرگان و علماء و اهالی محل و به دستور «مسیر سید محمد امام جمعه» تجدید بنا شده بود. در واقع سبک فعلی ساختمان امام زاده یادگاری از دوره قاجاریه است که بازسازی و مرمت اساسی شده است.

. این امامزاده در هسته مرکزی و تاریخی اولیه شهرکرد قرار گرفته است. از دوره اتابکان لر در قرن هفتم هجری قمری ، ساختمانی بر روی قبور امامزادگان احداث شد که در دوره مشروطیت و در سال ۱۳۳۰ هجری قمری به دستور امام جمعه وقت میر سید محمد دهکردی تخریب و ساختمان فعلی جایگزین آن شده است

در قسمت خروجی سقاخانه ای است که در نبش آن دو سنگ قبر تاریخ 1023 و 1013 قمری نصب شده است. یک کتیبه ی سنگی نیز در سمت چپ دالان امام زاده در یکی از اتاقچه ها نصب شده که ظاهراً بیان کننده تذکره ی این دو معصوم حلیمه و حکیمه خاتون بنت سید ابراهیم مجاب ابن سید محمد ابن امام موسی کاظم (ع) است.

در کتیبه ای دیگر این اشعار نوشته شده است:

«ستون خانه تقدیس مقتدای انام                                                     امام جمعه دهکرد مرجع احکام

رواق صحن، دو معصوم را چو دید خراب                                  ز جان و دل پی تعمیر او نمود اقدام

سمی سید بطحی محمد آن که بود                                                 سلیل شاه ولایت پناه گاه انام

شدند اهل ولایت ز جان و دل حاضر                          پس اطاعت فرمانش از خواص و عوام

هزار و سیصد و سی بود که از پی هجرت                              رواق صحن دو معصوم پاک گشت تمام»

بازگشت به لیست

مطالب مرتبط