من اعتراض دارم
من اعتراض دارم !
بخش اول :
1-معنای لغوی اعتراض
2-معنای اصطلاحی اعتراض
3-اعتراض در فقه
4-اعتراض در ادبیات
5-اعتراض در قرآن
6-اعتراض در کلام معصوم
– موسس نهاد اعتراض در اسلام فاطمه زهرا(س) است.
– اعتراض در بیان امام علی (ع)
– اعتراض حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه- حجتالاسلام محلاتی
– «النصحیه لائمه المسلمین» – آیتالله محسن غرویان
7-اعتراض در علم حقوق
8-اعتراض در اصطلاح حقوق تجارت
9-اعتراض در اصطلاح آیین دادرسی
10-معنای اعتراض در جامعه شناسی سیاسی
———————————————————
مقام معظم رهبری : نهی از منکر فقط در باره حجاب نیست. نهی از منکر در همه زمینه های مهم وجود دارد.
———————————————————
اعتراض-انتقاد-مخالفت
یکی از عادات رفتاری ما بحث فراوان و البته یکسویه پس از بروز هر رخداد بزرگ است و هنگامی که آن واقعه تمام شد، بحث نیز فراموش میشود.
نمونه آن در قرآن آمده که: «و چون در دریا به شما خوف و خطری رسد در آن حال به جز خدا همه آنهایی که به خدایی میخوانید از یاد شما بروند و آنگاه که خدا شما را به ساحل سلامت رسانید باز از خدا روی میگردانید و انسان بسیار کفرکیش و ناسپاس است. (اسراء: ۶۷)» دقیقا مشابه رفتار ما در ایران است.
اعتراض (ابهامزدایی)
+ اعتراض (علم بدیع)، یکی از اصطلاحات ادبیات فارسی یا همان حشو و به معنای استفاده از لفظ یا عبارتی در کلام بدون نیاز به آن در سیاق کلام
+ اعتراض (فقه)، یکی از اصطلاحات به کار رفته در فقه به معنای اظهار نارضایتی و مخالفت کردن
+ اعتراض (حقوق)، به معنی اعتراض به رای غیابی دادگاه نخستین
معنای لغوی و اصطلاحی
مترادف اعتراض: انتقاد، ایراد، بازخواست، تعرض، خرده گیری، مواخذه، نکته گیری، واخواهی
برابر پارسی: وا خواهی، پرخاش، خرده گیری، خروش، واخواست، واخواهی
معنای لغوی اعتراض
۱. منع کردن؛ بازداشتن.
۲. پیش آمدن و روبهروی کسی ایستادگی کردن.
۳. عیب گرفتن؛ خرده گرفتن؛ ایراد گرفتن؛ نکتهگیری.
۴. (ادبی) در بدیع، آوردن جملۀ معترضه در بین کلام برای افادۀ معنی خاص.
مترادف-انتقاد، ايراد، بازخواست، تعرض، خردهگيري، مواخذه، نكتهگيري، واخواهي
اعتراض به زبان انگلیسی
protest, objection, defiance, protestation, exception, remonstrance, animadversion
مرتبط-پروتست، شکایت، واخواست رسمی، ایراد، مخالفت، عدم توافق، استدلال مخالف، مبارزه طلبی، دعوت به جنگ، بی اعتنایی، واخواهی، اظهار جدی، ادعا، استثنا، استثناء، رد، نکوهش، سرزنش، قوهء اعطراض، تذکر و اعلام خطر، تعیین تقصیر و مجازات نمودن
حشو (اعتراض) در لغت عربی به معنای “لایی” لباس است، همان الیافی که مابین آستر و پارچه نهاده میشود تا جامه و لباس را بهتر نشان دهد و نگهدارد؛ که در این باره سعدی میگوید:
قبا گر حریر است و گر پرنیان •••• بناچار حشوش بود در میان
در علم بلاغت به اعتراض یا حشو اعتراض الکلام قبل التمام میگویند. همان واژه، تعبیر یا جمله معترضهٔ که اگر حذف شود در معنی خللی پدید نمیآید. مانند:
غیر از هنر که تاجِ سرِ آفرینش است •••• بنیادِ هیچ ســلطنتی جاودانه نیست
در این بیت عبارتِ «که تاجِ سرِ آفرینش است» حشو است که در میانِ سخنِ اصلی آمده است.
———————————————————
سخنان رئیس جمهور آیت الله رئیسی در خصوص لزوم تمهید روش های ابراز قانونی اعتراضات و انتقادات. اعتراض باید شنیده شود. باید سخن همه را شنید. اتاق های گفتگو(کانون های گفتگو) باید فعال شود.
———————————————————
اعتراض در اصطلاح علم بدیع
عبارت است از آوردن کلمات و جملاتی که به ارکان و سیاق اصلی سخن ارتباطی ندارد و بنا بر دلایلی در لابه لای ارکان و اجزای اصلی جمله آورده میشود.
مثال ادبی اعتراض
اکنون بعد از این آنچه بمصالح ملک و دولت بازگردد نگاه میدارد. ما را به رأیهای او هیچ اعتراض نیست . (تاریخ بیهقی ص 601))
+ و بر رای و دیدار وی [ خواجه احمد حسن ] هیچ اعتراض نیست . (تاریخ بیهقی ص 147)
+ مثال و اشارات وی روان است در همه ٔ کارها و بر آنچه بیند کس را اعتراض نیست . (تاریخ بیهقی ص 150)
+ پادشاهان بزرگ آن فرمایند که ایشان را خوش آید و نرسد خدمتکاران ایشان را که اعتراض کنند. (تاریخ بیهقی ص 273).)
+ تیغ اختیار کرد که عالم بدو دهند
چرخ اعتراض نارد بر اختیار تیغ. مسعودسعد.
+ گفت را گر فایده نبود مگو
ور بود اهل اعتراض و شکر جو. مولوی .
+ بشنو اکنون قصه ی آن رهروان
که ندارند اعتراضی در جهان . مولوی .
اعتراض در اصطلاح حقوق تجارت:
عبارت است از ابلاغ اسناد تجارتی از قبیل سفته ، چک ،برات ، بمتعهد پرداخت و این عمل را بتعبیر دیگر «واخواست » و یا «پروتست » گویند. (از قانون تجارت ). واخواهی . واخواست . (واژه های نو فرهنگستان ایران ).
اعتراض در اصطلاح آیین دادرسی :
یکی از طرق عدولی شکایت از احکام است و آن مقابل پژوهش یا استیناف است و درمورد حکم غیابی در ظرف ده روز با رعایت مسافت قانونی از تاریخ ابلاغ واقعی حکم به مدعی علیه برطبق قانون پذیرفته میشود و این مدت برای اشخاص مقیم خارج کشور دو ماه و در پاره ای از موارد سه ماه است . و فرق آن با استیناف آن است که استیناف طریقه ٔ تصحیحی است نه عدولی . ماده ٔ 174 قانون آیین دادرسی مقرر میدارد: محکوم علیه غائب می تواند ظرف ده روز بحکم غیابی اعتراض کند. (از قانون آئین دادرسی مدنی ). و برای تفصیل بیشتر به همین قانون مواد 174 تا 188 رجوع شود.
– اعتراض اصلی ؛ اعتراض شخص ثالث می باشد. رجوع به این کلمه شود.
– اعتراض شخص ثالث ؛ اعتراض شخص غیر از محکوم و محکوم ٌعلیه است برای جلوگیری از ضرر و اخلالی که حکم صادرشده بحقوق او وارد میکند. و رجوع بهمین کلمه شود.
– اعتراض طاری ؛ یکی از اقسام اعتراض شخص ثالث است ، مقابل اعتراض اصلی . رجوع به اعتراض اصلی و اعتراض شخص ثالث شود.
———————————————————
حجت السلام عاملی : افراد را از خود طرد نکنیم. اینطور نیست که همه باید مثل ما فکر کنند. کوتاه نظری،تنگ نظری زیبنده انقلاب ما نیست. سعه صدر انقلاب ما باید آنقدر باشد که همه را در خود جای دهد. امیرالمومنین علی(ع)را در مسجد فحش می دادند ، اما امام آنها را طرد نمی کرد،از مسجد بیرون نمی کرد.
———————————————————
اعتراض در قرآن
1-«وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى»
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﻗﺮﺁﻥ ﻫﻠﺎﻙ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻳﻢ ، ﻗﻄﻌﺎ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﭼﺮﺍ ﺭﺳﻮﻟﻰ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﻣﺎ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩﻯ ﺗﺎ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺭﺳﻮﺍ ﺷﻮﻳﻢ ، ﺁﻳﺎﺕ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻴﻢ . (سوره طه 134)
2-وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ– بقره/سوره۲، آیه۱۱. .
و هنگامى كه به آنها گفته شود، در زمين فساد نكنيد مىگويند ما فقط اصلاح كنندهايم.
آیه اعتراض مسلمانان به منافقان .اعمال ناپسند و مفسدانه منافقان عصر بعثت، مورد اعتراض مسلمانان:
اعتراض در کلام معصوم(ع)
1-اعتراض در بیان امام علی (ع)
امام علی (ع) در نامه 53 نهجالبلاغه به مالک اشتر (معروف به عهدنامه مالک اشتر) مبنی بر اینکه «ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ مِمَّنْ لَا تَضِیقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ وَ لَا یَتَمَادَى فِی الزَّلَّةِ وَ لَا یَحْصَرُ مِنَ الْفَیْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا یَکْتَفِی بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ…»
«سپس از میان مردم، برترین فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب کن، کسانى که مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نیاورد، و برخورد مخالفان با یکدیگر او را خشمناک نسازد، در اشتباهاتش پافشارى نکند، و بازگشت به حق پس از آگاهى براى او دشوار نباشد، طمع را از دل ریشه کن کند، و در شناخت مطالب با تحقیقى اندک رضایت ندهد…»
———————————————————
عدالت آموزش ! رتبه های زیر 100 مربوط به کدام دهک بندی هستند؟از کدام قشر مردم هستند؟ اغلب پذیرفته شدگان کنکور پایتخت نشین هستند.دارای رتبه ای زیر100 در کنکور95 جهش50 درصدی پایتخت نشین ها در رتبه های زیر100 داشتیم. این عدالت آموزشی است؟ 19 جور سهمیه داریم که همه به پای خانواده شهدا تمام می شود. سازمان آموزشی ما بی سواد تولید می کند.
———————————————————
2- اعتراض حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه
بررسی فقهی حق اعتراض در سیره فاطمی از نگاه حجتالاسلام محلاتی
موسس نهاد اعتراض در اسلام و نه فقط در تشیع و اینکه یک جریان دارای پشتوانه نسبت به موضوعی اعتراض کند، فاطمه زهرا(س) است.
رفتار حضرت زهرا(س) با حکومت پس از وفات پیامبر(ص)
حضرت میتوانست پیام شخصی دهد یا شخصا اعتراض کند اما انتخاب یک زمان خاص برای اعتراض که همه مهاجرین و انصار در مسجد حضور داشته باشند، انتخاب حساب شدهای بوده است. آن زمان که این اعتراض از سوی حضرت مطرح شد، بیش از یک هفته از وفات پیامبر(ص) نگذشته و جامعه مصیبت درگذشت رسول خدا(ص) را به تازگی پشت سر گذارده بود.
. این نخستین مرتبه بود که چنین موضوعی به شکلی گسترده در تاریخ اسلام رخ میداد.
احقاق حق یک وظیفه و تکلیف است. به گفته شهید مطهری «زندگی تنازع بقا نیست اما کوشش برای بقاست؛ حق گرفتنی است نه دادنی.تاکید شهید مطهری بر این است که در اسلام فنا شدن برای جمع ثروت موجب نابودی است ولی فدا شدن برای استیفای حقوق، شهادت است. گاهی افرادی که درک درستی از این حقیقت ندارند، به فرد مظلوم توصیه میکنند که حق خویش را نادیده گیرد.
حضرت در چند بخش مطالب خویش را مطرح کرد که یک بخش مربوط به حقوق شخصی خود او بود. به عنوان نمونه ایشان مساله ارث را مطرح میکند. حال این سوال مطرح است که چرا ایشان چنین مسالهای را مطرح کرد؟ آن هم زمانی که پیامبر(ص) به تازگی از دنیا رفته و منافقین نیز منتظر همین لحظه بودند. آیا طرح این مساله در این موقعیت صحیح بود؟
بخش دوم خطبه حضرت زهرا(س) به مصائب عمومی مسلمین و حوادثی اشاره دارد که بعد از وفات پیامبر(ص) رخ داد.
شاید به دلیل این که دستگاه خلافت هیچ تجربه قبلی از این شرایط نداشت و پیشبینی این اعتراض را نمیکرد و به شکلی فوری با اعتراض حضرت مواجه شد، نتوانست جلوی این ماجرا و سخنرانی را بگیرد ولی بعد، تدبیر کردند و جلوی این اعتراض گرفته شد. در واقع این گونه جلوی اعتراض حضرت گرفته شد که به کسی اجازه داده نمیشد از حضرت زهرا(س) حمایت کند و کار را سخت و دشوار کردند. به عنوان نمونه امسلمه بابت حمایت از حضرت یک سال از دریافت حقوق خود منع شد. اینجاست که میتوان فهمید این جامعه با چه معیاری اسلامی بوده است
باید توجه داشت پیامبر(ص) چند شأن دارد؛ یک شأن ایشان نبوت است که دستورات الهی را به مردم ابلاغ میکند. شأن دیگر او حکومت است که در رأس آن قرار داشت.
وی ادامه داد: براساس شأن نخست، پایه و اساس مسأله «وحی» است، اما در مسائل اجتماعی الزاما وحی مطرح نیست و به تعبیر علامه طباطبایی مسأله «رأی» مطرح میشود. اینجاست که دستور مشورت گرفتن از سوی پروردگار به پیامبر(ص) صادر میشود. پیامبر(ص) به خوبی مسأله اعتراض را نهادینه کرد ولو این که در دوره حیات ایشان اعتراض مصداق کمتری داشت چون مردم به پیامبر(ص) اطمینان داشتند ولی اعتراض کردن چنان بین مسلمانان نهادینه شده بود که اسما، همسر خلیفه اول، به جهت وصیت حضرت زهرا(س) که تاکید فرمود پس از وفات من کسی وارد خانه نشود، در مقابل خلیفه، که همسرش نیز بود، ایستاد و به او اجازه ورود به خانه زهرا(س) را نداد و دست رد به سینه خلیفه زد. این فرهنگی بود که پیامبر(ص) آن را میان مسلمانان ایجاد کرد.
———————————————————
سخنگوی دولت : شعار مرد میهن آبادی و زن زندگی آزادی شعار ما هم هست !
———————————————————
اعتراض با مخالفت تفاوت دارد
آنچه که درباره آن صحبت میشود، مخالفت کردن یک شخص با حکومت نیست بلکه اعتراض در برابر حکومت است. مخالفت به معنای تمرد، نافرمانی و تخلف از دستورات حکومت است. به عنوان نمونه اگر شخصی مالیات خود را نمیپردازد، مرتکب تخلف شده است. حال این سوال به وجود میآید که آیا هر تخلفی از قانون یا از دستور حکومت الزاما به معنای اعتراض به حکومت است؟ خیر.
مبنای اعتراض را میتوان از سه جنبه اخلاقی، فقهی یا سیاسی بررسی کرد.
از نظر اخلاقی باید بررسی شود که آیا اعتراض کردن یک فعل اخلاقی بهشمار میآید یا اعتراض نکردن؟ آنجایی که دفاع از حق خود مطرح است، این موضوع بیشتر مورد سوال قرار دارد. در فقه در مورد اینکه حکم اعتراض به حکومت جایز یا واجب و یا حرام است، بحث شده است. از بعد سیاسی نیز مسأله اعتراض به عنوان یکی از حقوق شهروندان مورد توجه قرار میگیرد و این سوال مطرح میشود که آیا اعتراض از حقوق شهروندان به حساب میآید یا خیر؟
این اندیشمند دینی با اشاره به مبنا و حکم فقهی مقوله اعتراض، گفت: به لحاظ فقهی دو مبنا در این خصوص وجود دارد؛ مبنای اول این است که شخص اعتراض میکند چون حقی از او تضییع شده است. مبنای دوم این است که با این که از یک فرد حقی تضییع نشده اما از دیگران تضییع حق صورت گرفته، او باز هم اعتراض میکند. در خصوص مبنای اول برخی آیات قرآن علاوه بر روایات، انسان را تشویق میکند که اگر مورد ظلم واقع شد، اعتراض کند و سکوت و تحمل نکند. یکی از آیات شریفه سوره نسا بر همین موضوع تاکید دارد. بر اساس این آیه تاکید شده خداوند بدگویی و آشکار کردن بدیها را دوست ندارد، مگر یک مورد و آن زمانی است که کسی مورد ظلم قرار گیرد.
اگر اعتراض مشمول قاعده نهی از منکر باشد، قاعدتا شرایط نهی از منکر در مورد اعتراض نیز جاری خواهد شد. مثلا یکی از شرایط نهی از منکر این است که نهی کردن در جایی باید صورت گیرد که احتمال تاثیر آن در طرف مقابل باشد یا ضرری برای نهیکننده از منکر وجود نداشته باشد.
اما اگر اعتراض او تاثیری بر کاهش ظلم نداشت، آیا باز هم حق فریاد زدن دارد؟
برخی از علما از جمله شیخ انصاری اعتراض را دستور جدایی میداند و تاکید دارد کسی که مورد ظلم است، تحت فشار روحی و عاطفی قرار داشته و نمیتوان به او گفت نسبت به حق خود بیتفاوت باشد و حرفی نزند. در اینجا یک ظلم از طرف ظالم در حق مظلوم شده و کسی هم که از او میخواهد حرفی نزند و نسبت به حق خویش بیتفاوت باشد، ظلم دوم را در حق او مرتکب شده است. این فشار اضافهای بر شخص مظلوم وارد میکند. باید توجه داشت این مسأله فایده دارد؛ چراکه ممکن است اعتراض برای مظلوم اثر فوری نداشته باشد، اما مفتضح کردن ظالم و هزینه ظلم را بالا بردن موجب تقلیل ظلم خواهد شد اما اگر قرار باشد جلوی مظلوم گرفته شود، این مسأله موجب میشود دست ظالم بازتر شده و فضای ظلم گسترش یابد.
نمونه ممکن بود کسی در حکومت امیرالمونین(ع) معترض میبود اما اعتراضی به شخص حضرت علی(ع) نداشت. چنین اعتراضی پذیرفته شده است. لذا امام علی(ع) که مالک را با اختیارات بسیار گسترده به مصر فرستاد، به مردم مصر نفرمود از مالک تبعیت مطلق کنید بلکه فرمود اگر حکم او مطابق حق بود، دستور او را اطاعت کنید. این شرط برای این است که یک تشخیص برای مردم به رسمیت شناخته شده که حاکم درست عمل میکند یا خیر. برای هر شخص غیرمعصومی این احتمال وجود دارد که دچار خطا و فساد شود؛ بنابراین قهرا جا برای اعتراض به او وجود خواهد داشت
اینکه به طور کلی در حکومت شخص معصوم اساسا بحث مشروعیت ربطی به مساله اعتراض ندارد، تصریح کرد: حکومت مشروع هم که باشد، باز اعتراض به آن جایز است چون ممکن است که اعتراض به شخص معصوم مرتبط نباشد. در این حالت باب اعتراض بسته نمیشود. مثلا ممکن است دستور امام به درستی توسط مامور اجرا نشده و اعتراض متوجه او باشد. باید توجه داشت اگر مسأله اعتراض به مشروعیت گره بخورد، با یک مصیبت مواجه میشویم و آن، این است که همه حکومتها مدعی مشروعیت خویش هستند.
اینکه به طور کلی در حکومت شخص معصوم اساسا بحث مشروعیت ربطی به مساله اعتراض ندارد، تصریح کرد: حکومت مشروع هم که باشد، باز اعتراض به آن جایز است چون ممکن است که اعتراض به شخص معصوم مرتبط نباشد. در این حالت باب اعتراض بسته نمیشود. مثلا ممکن است دستور امام به درستی توسط مامور اجرا نشده و اعتراض متوجه او باشد. باید توجه داشت اگر مسأله اعتراض به مشروعیت گره بخورد، با یک مصیبت مواجه میشویم و آن، این است که همه حکومتها مدعی مشروعیت خویش هستند.
———————————————————
دکتر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی :
اگر قلب مردم همراه این انقلاب بود این انقلاب مستحکم و اسلامی به پیش خواهد رفت. مسئولان باید به این توجه داشته باشند. امروز مردم ما از ما این مطالبه را دارند که همه اهداف انقلاب را متوازن پیش ببریم. به همان میزانی مه به حوزه استکیپبار ستیزی و جرم ستیزی تئجه دارم(که از شاخص های انقلاب هستند)به همان اندازه هم به اقتصاد مردم توجه کنیم. به فرهنگ و مسائل اجتماعی جامعه نگاه کنیم. اگر غیر از این باشد این مسیر انقلاب و خواسته انقلاب نیست. ما مسئولان اگر اشتباهی کردیم این را مردم می بینند و نقد می کنند.انتقاد می کنند اگر لازم باشد اعتراض می کنند. این ها اساس انقلاب اسلامی است. این های باورهای ما از انقلاب اسلامی است.
———————————————————
3- «النصحیه لائمه المسلمین»
آیتالله محسن غرویان، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی العالمیه،
نصیحت به معنی کمک کردن است، زیرا زمامداران در زمان غیبت معصوم نیستند و امکان خطا و اشتباه دارند، لذا نخبگان و مردم عادی باید بتوانند آنان را نقد و نصیحت کنند.
از طرفی مردم و حاکمان حقوق متقابلی نسبت به هم دارند که امام علی(ع) در نهجالبلاغه و به ویژه در عهدنامه مالک اشتر به خوبی این حقوق را تشریح کرده است. یکی از این حقوق نیز حق انتقاد و اظهار نظر مردم نسبت به حاکمان است و این از مسلمات مکتب شیعه و الگوی حکمرانی نبوی و علوی است. همه این حقوق نیز از باب حفظ اسلام و به رشد رساندن مردم و تحقق عدالت است.
در این میان زمامداران باید به کم کردن فاصله خود با مردم توجه کنند و نشانه این کم بودن فاصله نیز فراهم بودن زمینه اعتراض و انتقاد مسالمتآمیز و بدون خشونت در یک فضای امن و آرام است. هر چقدر اعتراض و انتقاد کم شود نشان میدهد فاصلهها بین حکومت و مردم زیاد شده و مردم از روی ترس و نگرانی دست به اعتراض و مخالفت نمیزنند، لذا به رسمیت شناختن حق اعتراض و اجازه بروز و ظهور آن علامت نزدیک بودن ملت و دولت به یکدیگر و زنده و پویا بودن یک نظام سیاسی است.
در روایات داریم که مردم نباید از حکومت بترسند و در مقابل حاکمان لکنت زبان داشته باشند. این بدین معناست که حکومت باید این احساس امنیت را برای مردم ایجاد کند که در مقابل خطاها و تضییع حقوق جامعه از سوی حاکمان بتوانند اظهارنظر کنند. در کنار آن اغتشاش و برهم زدن امنیت جامعه مسئله جدایی است که هیچ حکومتی اجازه نمیدهد جریانات ضد نظم و امنیت میدانداری اعتراضات را برعهده بگیرند.
اختلاف سلیقه و نظر مانند اختلاف چهره یک کار الهی است و در هیچ جامعهای همه مانند هم فکر نمیکنند و نظر نمیدهند. در جامعه ما هم چه بخواهیم چه نخواهیم اختلاف نظر و تفاوت فکر وجود دارد اما نکته مهم مدیریت این اختلاف نظرهاست به نحوی که نظم جامعه در عین اظهار نظر آزاد همگان، برقرار بماند و امنیت جامعه حفظ شود.
: اگر این اتفاق بیفتد و در کنار آن فاصله بین زمامداران و مردم کاهش یابد دیگر جایی برای نفاق نمیماند. در واقع میدان دادن به افراد از جریانهای مختلف فکری برای اظهارنظر، جامعه را نیز از نفاق و دوگانگی دور میکند. الان هم بسیاری از جریانات و گروههای سیاسی داخل کشور، اسلام، قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول دارند اما دیدگاههای متنفاوتی در زمینه اداره کشور دارند، لذا تنوع فکری در چارچوب قانون باید محفوظ بماند تا همه با چهره واقعی خود صحبت کنند و به هر دلیلی رنگ عوض نکنند زیرا اولین آسیب نفاق جریانات و گروههای سیاسی به خود نظام سیاسی وارد میشود.
———————————————————
کلیپ بسیار زیبای بزنگاه-سردار سلیمانی و حوادث اخیر-دختران وطن
من اعتراض دارم | دختران کم حجاب هم دختران خودمان هستد | سرباز وطن | همدلی و همکاری | حفظ وحدت و یکپارچگی | پرچم پر افتخار | تمدن ایرانی اسلامی
———————————————————
معنای اعتراض در جامعه شناسی سیاسی-مدنی
حوزه جامعه شناسی سیاسی مربوط به تعارضات، وفاق و سازگاری است و اساسا مسئله محوری در جامعهشناسی سیاسی این است که چرا تعارضها در یک جامعه روی میدهند؟
اعتراض، مخالفت نسبت به یک ایده یا عمل، معمولاً سیاسی است.
اعتراضات میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، از بیانیههای فردی گرفته تا تظاهرات گسترده، معترضین ممکن است اعتراضی را به عنوان روشی برای اثرگذاری بر افکار عمومی یا سیاستهای دولت ترتیب دهند، یا ممکن است اقدام مستقیمی در تلاش برای ایجاد تغییرات دلخواه خود انجام دهند.
ایجاد نظم اجتماعی به گونهای که از اجماع عمومی نزد شهروندان برخوردار باشد، از ویژگیهای بارز هر جامعه توسعه یافته و پیشرفته است که امروزه از سوی حکومتها بسیار مورد توجه میباشد. در این میان پدیده اعتراض از آنجا که معرف به هم خوردن این نظم میباشد، پدیدهای قابل توجه و شایسته تحلیل است تا از این طریق راه برای سیاستگذاری عمومی هموار گردد.
در جایی که اعتراضات به شکل مسالمت آمیز برای دستیابی به یک هدف خاص، باشد؛ آنها فراتر از اعتراض هستند و ممکن است به عنوان موارد مقاومت مدنی یا مقاومت بدون خشونت توصیف شوند.
————————————————-
————————————————————
من اعتراض دارم
من اعتراض دارم !
بخش دوم :
اعتراض ریشه انقلاب اسلامی ایران
دکتر علی لاریجانی رئیس سابق مجلس
دکتر ابوالقاسم فاتحی دهاقانی
دکتر احمد بخارایی
مهدی مکارمی
دکتر عماد افروغ
———————————————————
اعتراض : ریشه انقلاب اسلامی ایران
قیام مردم ایران به رهبری امام خمینی، از مراجع تقلید شیعه که موجب سقوط نظام پادشاهی و ایجاد نظام جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ش برابر با ۱۹۷۹م شد. آغاز این حرکت با اعتراضات امام خمینی و دیگر علمای دینی به رفتارهای خلاف دین دستگاه حکومتی از سال ۱۳۴۱ش آغاز شد. در عاشورای سال ۱۳۴۲ش امام خمینی در مدرسه علمیه فیضیه قم سخنرانی کرد و در پی اعتراضات تند به حکومت بازداشت شد. این واقعه موجب قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش و حرکتهای اعتراضی مردم و درگیری با مأموران حکومتی در برخی از شهرهای ایران شد و در نتیجه کشتار برخی معترضان گردید.
اعتراض مجدد امام خمینی به لایحه کاپیتولاسیون باعث دستگیری دوباره وی در سیزده آبان ۱۳۴۳ش و تبعیدش به ترکیه و پس از آن نجف گردید. مبارزات انقلابیون در خفا ادامه یافت تا این که درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی فرزند آیتالله خمینی در آبانماه ۱۳۵۶ش باعث علنی شدن دوباره مخالفتهای مردم با نظام سلطنتی شد.
انتشار مقالهای با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه در روزنامه اطلاعات (۱۷دی ۱۳۵۶ش) که در آن به مراجع تقلید شیعه و به خصوص امام خمینی توهین شده بود، موجب تشدید حرکتهای اعتراضی گردید. برخورد خشن و مسلحانه مأموران حکومت پهلوی در ۱۹ دی ۱۳۵۶ش در قم به گسترده شدن اعتراضات و سرایت آن به شهرهای دیگر انجامید. از این تاریخ به بعد با برگزاری چهلم کشتهشدگان واقعه ۱۹ دی قم و کشته شدن تعدادی در ۲۹ بهمن در تبریز[۱] یکی پس از دیگری با بزرگداشت چهلم کشته شدگان شهرهای دیگر، کشور ایران دستخوش درگیریهای گسترده و سراسری شد. با تشدید اعتراضات مردمی، محمدرضا پهلوی در ۲۶ دی ۱۳۵۷ش ایران را ترک کرد.
امام خمینی که از عراق به پاریس تبعید شده بود و با مصاحبهها و پیامهای خود انقلاب را رهبری میکرد، در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ش به ایران بازگشت و در ۲۲ بهمن همان سال نظام پادشاهی رسماً سقوط کرد.
————————————————-
مقام معظم رهبری : دختران کم حجاب ضد انقلاب نیستند !
————————————————-
دکتر علی لاریجانی رئیس سابق مجلس
. من فکر میکنم تمام کسانی که دوستدار ایران هستند باید توجه داشته باشند که در هیچ کشوری در وضع آشفته نمیشود به مسائلی مانند عدالت پرداخت. در این وضع به افراد مختلف ستم میشود. بهطور مثال در دانشگاه صنعتی شریف که من به دلیل تحصیل خودم در آنجا با این دانشگاه ارتباط دارم، یک سری از تظاهر کنندگان شعارهای زشتی دادند که در شأن محیط دانشگاهی نبود؛ البته ممکن است افرادی غیردانشجو این شعارها را سر داده باشند. تردید نکنید مسئول آن نهاد امنیتی هر که باشد چنین دستوری را برای اعمال خشونت نداده است. اما در وضع آشفته، از این اتفاقها رخ میدهد.
این نکته مهم باید در جامعه جا بیفتد که حرف حق را باید از مسیر درست زد و در مسیر نادرست حق پوشیده میشود.
یکی از آقایانی که متصدی این امر است، گفته بود ۵۰ درصد بانوان جامعه، حجاب کاملی ندارند. نمیدانم این حرف درست است یا خیر، اما وقتی یک امری اینقدر شیوع داشته باشد، نباید با این روشها با آن برخورد و پلیس را درگیر کرد.
مقوله حجاب یکی از موضوعات مهم اسلام است، اما آیا اهمیت این موضوع به اندازه توحید یا نبوت است؟ آنچه شامل رکن فکر دینی و انسان ساز میشود، موضوعات اساسی مانند توحید است، بقیه شاخه و برگ هاست، باید به اندازه به آنها توجه داشت
من دیدم گاهی در ادبیات رسانهای گفته میشود که اگر به این موضوع توجه نشود، قضیه «آندلس» رخ میدهد، من فکر میکنم این تشابهات، درست نیست یعنی وضع ما در ایران، جایگاه جغرافیایی و سابقه و قدمت ما در اسلام، اینها قابل مقایسه با آن وضع آندلس که خاستگاهشان غرب بود، کاملاً متفاوت است. ضمن آن که اینجا یک انقلابی صورت گرفته و رهبرانی مانند امام خمینی و آیتالله خامنهای دارد که اینها افراد پارسا، عارف و اهل معنا و شجاع هستند. پیشرفتهایی در ایران رخ داده، چرا خودمان را با یک کشور گذشته مانند آندلس مقایسه میکنیم که حاکمان لغزنده داشتند.
به نظر من با کم حجابی برخی افراد حادثهای رخ نداده است، نمیگویم به این مسائل باید بیتوجه شد بلکه توجهمان باید همراه با بعد ایجابی و فهم درست دینی و از بستر تحول درونی باشد. من در میان آقایانی که وعظ و روشنگری میکنند برخی را مانند آقای انصاریان میشناسم که بیشتر به جنبههای عرفانی و تحولات اخلاقی فکر میکند و گاهی هم تذکراتی در این معانی میدهد؛ این راه درستی است. در برخی کشورها، سختگیریهای حجابشان از ما بیشتر بوده، آیا فساد در آنها کمتر بوده است؟ خیر، پنهانتر بوده، آنچه مهم است تغییر جوهره انسانهاست که امثال شهید مطهری به آن پرداختند. مسأله حجاب را در این شرایط یک مرتبه بزرگ کردند، نمیگویم باید بیاعتنا بود، باید به اندازه به آن توجه داشت. افراط در امور اجتماعی این نتایج را دارد. در نتیجه این مسائل اخیر، باید حکومت و افراد دستاندرکار بدانند که افراط در پرداختن به امور اجتماعی، واکنشهای افراطی هم دارد. اینها مسائلی است که باید با ملایمت و مدارا به آن توجه داشت. مانند این است که فردی بیماری میگرن دارد ولی ما مانند فردی که بیماری قلبی دارد و همه رگهای آن بسته است، برای او نسخه مینویسیم. در مسأله حجاب ما در این شرایط بودیم. راه و طریق توجه به مقوله حجاب، این نیست آن هم در این شرایط که مردم مشکلات اقتصادی دارند و یک مرتبه موضوع حجاب را برجسته میکنند، این هم بیموقع بوده و هم طریقش درست نبوده است.
به نظرم این موضوع، راه حل فرهنگی دارد، به احکام و رفراندوم نیاز ندارد. بیشتر جنبه معرفتی دارد. مرحوم مطهری در یادداشتهای خود مینویسد که تقرب ایرانیها در احکام شرعی و بیشتر از طریق کسب اطلاع از امامان جماعت مساجد بوده است. رکن معرفت دینی، توحید و اخلاق و مسائل نبوت و این چیزهاست که تحولات درونی و جوهری در انسان به وجود میآورد؛ البته در مسأله حجاب، حوصله هم مهم است. افرادی و جوانانی که به خیابان آمدند، فرزندان خودمان هستند. در یک خانواده اگر فرزندی تخلف کند، تلاش میکنند او را به یک مسیر درست راهبری کنند، جامعه بیشتر به این هدایت از جنس مدارا و تساهل نیاز دارد.
مرحوم زرینکوب در کتاب «کارنامه اسلام»، بحثی درباره تمدن اسلامی دارد. به گفته ایشان خدمت تمدن اسلامی به بشریت، خیلی بیشتر از تمدن «رم» و تمدنهای غرب بوده است. مرحوم مطهری هم این بحث را دارد. ایشان میگوید آنچه باعث شد اسلام به عنوان تمدن اسلامی در دنیا تحقق یابد، روحیه تساهل و مدارایی بود که مسلمین نسبت به سایر افکار و مذاهب داشتند. بهطور مثال مسیحیان ناراضی از تمدن «بیزانس» به مسلمین پناه میبردند، یهودیان و پیروان سایر ادیان هم همینطور، چون احساس میکردند با آنها به عنوان یک انسان با کرامت برخورد میشود. راه نفوذ در مردم همین است. طریق هدایت جامعه هم مدارا، تساهل و اخلاق حسنه است. اگر ما حکومت هستیم باید همین راه را گسترش دهیم. من از خدمات نیروی انتظامی و بسیج قدردانی میکنم ولی نباید این بار را به آنها محول کرد. باید علمای ما با آرامش و سخن درست و گرایشات معنوی این مسأله را جلو ببرند.
قانون حجاب مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است و من فکر نمیکنم پناه بردن به قانون، مسأله اصلی در این زمینه باشد. باید پشت این سنگر را بلاوجه نگیریم. مثلاً در مورد ماهواره آیا قانون نیست؟ چرا هست ولی چرا برخورد نمیشود باید خوب فکر کنیم و ببینیم درد و درمان چیست. قانون مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی میتواند با تأنی بیشتری اجرا شود. مسأله این است اگر در جامعهای، جوانان از نظر فکری و اجتماعی یکی از احکام شرعی را به درستی اجرا نکردند، این صددرصد خلاف نیست. چون فقط برخی حجاب کامل ندارند. سئوال این است سنت گذشته چطور با آنان برخورد میکرد و علمای فهیم کشور چه توصیهای میکنند؟ شما تردید نداشته باشید وقتی پدیدهای یک مقدار رواج مییابد، رفتار سفت و سخت درباره آن علاج کننده نیست. حالا این مسأله که ذات فرهنگی هم دارد.
شما به زمان شاه نگاه کنید، مگر ترویج بیحجابی نمیشد، اما چقدر از مردم حجاب داشتند و رعایت میکردند! آن زمان علمای ما مسیر درستی را طی میکردند. نکته دیگر آن که، نباید کاری کرد که چنین مسائلی، جنس حکومتی پیدا کند. در این صورت، رفتار اجتماعی آن جنس دیگری پیدا میکند. سئوال این است آیا حکومت در همه امور باید چنین دخالت کند؟ حد و حدود حکومت چیست؟ یعنی هر کار خوبی را باید حکومت انجام دهد؟ عناصر مؤثری در کشور هستند که حکومتی نیستند ولی حیثیت راهنمایی بشر را دارند، این امور مال آنهاست، حکومت میتواند کمککننده باشد.
باید بسترهای طبیعی اعتراض فراهم باشد و افراد سازمانی داشته باشند که با آن امکان گفتگو باشد. همین کار در غرب هم شده است. از آن طرف هم باید مراقب بود که اعتراض به خشونت کشیده نشود، این باعث آشفتگی کشور میشود. وقتی اعتراضات امنیتی شود، همه مسئولند از امنیت کشور دفاع کنند.
————————————————-
مقام معظم رهبری : در قضایای اخیر همین کم حجابها با فراخوانهای ضد انقلاب و تجزی طلبان همراهی نکردند. -پرهیز از دو قطبی سازی با حجاب و بی حجاب – همه دختران ما هستند یک کار خوا و عالی فرهنگی راجع به بحث حجاب
————————————————-
دکتر ابوالقاسم فاتحی دهاقانی رئیس پژوهشکده تحول علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی و استادیار جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
۱- اعتراضات اجتماعی را باید ذیل جامعه شناسی سیاسی صورت بندی کرد. و ریشه های آن را باید در دو دسته از عوامل خرد و میانی و کلان حوزه مسایل و آسیب های اجتماعی و حوزه مسایل سیاسی و کنش گران اجتماعی و سیاسی دولت ( حکمرانی ) و ملت ( نیروهای اجتماعی ) صورت بندی کرد.
۲- جامعه ایران، جامعه ای جوان و در زمره کشورهای در حال پیشرفت و توسعه به شمار می آید. منابع غنی زیر زمینی و نفت و گاز دارد و از موقعیت سوق الجیشی در جغرافیای سیاسی منطقه و جهان برخوردار است. یکی از مهم ترین مزیت های کشور برای پیشرفت و توسعه در بخش منابع طبیعی و کشاورزی و دامداری و باغداری و شیلات و مانند آن بود . اما به دلیل سیاست های غلط دولت سازندگی که پس از پایان جنگ اتخاذ شد ، توسعه صنعتی مونتاژی و گسترش شهرنشینی افسار گسیخته علی رغم هشدارهای دلسوزان اعم از دانشگاهی و حوزوی و در راس آن رهبری عزیز متاسفانه الگوی توسعه غرب گرا مبتنی بر سیاست های پولی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به توسعه صنعتی که نرسیدیم هیچ ، کشاورزی و دامداری و محیط زیست را هم از دست دادیم.
۳- در طول این سال ها که کم کم نسل اول انقلاب به بازنشستگی رسید و نسل های دوم و سوم و اکنون نسل چهارم پا به عرصه اجتماع گذاشت ، انتظار این بود که این نسل ها براساس فرهنگ برآمده از تفکر و بینش و روش انقلاب اسلامی جامعه پذیر شوند . طبعا وظیفه فرهنگ پذیری و جامعه پذیری نسل جدید به عهده خانواده ، نهادهای تعلیم و تربیت ، سازمان های دینی و فرهنگی است . متاسفانه همان بلایی که تفکر تکنوکراتی و سیاست ها و الگوهای اقتصادی بر سر اقتصاد کشور وارد ساخت، در اینجا همان تفکر اما این بار در بخش فرهنگ و سبک زندگی بر سر نسل های دوم و سوم و اکنون چهارم وارد ساخت.
۴- اتخاذ تصمیمات نسنجیده در آموزش و پرورش اعم از تربیتی و علمی و آموزشی، اتخاذ تصمیمات و سیاست های هنری و فرهنگی در سینما ، در موسیقی، در صدا وسیما و….که برآیند آن اشاعه نوعی لیبرالیسم فرهنگی ایرانی شده بود. و نیز ضابطه مند نشدن فضای مجازی و…. در کنار فسادهای کلان مفسدان و تنگ تر شدن وضعیت معیشتی مردم و احساس بیگانگی از جامعه در نوجوانان و جوانان و تبلیغات شبانه روزی معاندان و برساخت سازی های سیاه و نا امید کننده از آینده و در کنار آن تولید ادبیات خشونت و وندالیستی و مانند این ها نوجوانان و جوانان را به این فضا راهنمایی و هدایت کرد که آنان در آینده جامعه سهمی بجز محرومیت و نداری ، ندارند.
۵- طبیعی است وقتی دو دسته عوامل زمينه سلطه داخلی و خارجی حساب شده سالها کار کنند این جامعه آماده آشوبگری می شود.
۶- متاسفانه و صد البته متاسفانه در جبهه نیروهای اولیه انقلاب و نسل اولی ها بنا به دلایل مختلف که اکنون به دلیل طولانی شدن نمی خواهم وارد آن شوم،در طرفداران شکاف سیاسی ایجاد کرد. و به دنبال آن جناح بندی هایی شکل گرفت که همه می دانیم. از اینجا به بعد تقریبا و نه البته صدر در صد ، تقریبا معیارهای رای دادن در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و تبعات پس از آن انتخاب وزراء و معاونین و مدیران شد منافع جناح های من درآوردی اصلاح طلبان ، اصول گرایان ، سازندگی ، پیشرفت و… به نطر بنده این شکاف درون گفتمانی بزرگترین آسیب بود و هست و ناخواسته مانعی شد برای انباشت و تراکم نیازها نسل های دوم به بعد . زیرا همان گونه که دیدبم دو قطبی های جناحی بر تمام سیاست ها و برنامه های توسعه سایه انداخت و عملا کشوری که آن همه ظرفیت طبیعی و انسانی و جوانان خلاق دارد، تبدیل شد به جامعه ای مصرف گرا، از مصرف های صوری و چشم و هم چشمی گرفته تا پیدایش حاشیه نشین هایی که چیزی برای مصرف نداشتند.
۷- افراط و تفریط و اباحه گری فرهنگی و تنازع قدرت و فسادهای کلان عوامل تسریع کننده ، تخریب اجتماعی هستند
۸- بی تدبیری ، سپردن کارهای بزرگ به آدم های کوچک و کم حوصله و کم ظرفیت و بر عکس سرگرم کردن آدم های فهیم و خوش فکر و با تدبیر در امورات کم اهمیت ، نا دیده گرفتن تخصص ها در کنار تعهد در واگذاری مسیولیت ها و….. سبب نوعی آنومی در اداره جامعه شدمجموع این شرایط هر جامعه ای را مستعد آشوب و اعتراض می کند.
۹- اگر نبود ریشه های اعتقادی و فرهنگی و تاریخی این انقلاب و نظام و اگر نبود رهبری حکیمانه و عالمانه و هوشیارانه و مقتدرانه رهبریرعزیر ، و اگر نبود باور مردم محروم و امید آنان به آینده و اگر نبود ماهیت شیطانی و پلید و سلطه جویانه دشمنان انقلاب و نظام در طول ابن ۴۲ سال هریک از این توطئه های به تنهایی برای از بین بردن نظام سیاسی ما کافی بود .
چهباید کرد؟
۱- تجدید نظر در سیاست ها و الگوهای ناکارامد پیشین
۲- کنارگذاشتن افراد و تفکرات وابسته به سیاست ها و الگوهای پیشین
۳- بازنمایی جهاد سازندگی و بسیج مستضعفین و دیگر نهادهای انقلابی دهه شصت
۴- با اجرای طرح های اقتصادی و فرهنگی و سياسی و اجتماعی محله محور ، روستا محور ، دانش محور ، جوان محور ، کارآفرین محور ، اتحادیه صنفی و کارگری و تعاونی محور واقعا ظرفیت سازی شود تا هر کسی که می خواهد و می تواند برحسب توانایی و امکانش وارد یکی از فضاهای سازندگی شود و هوبت خود را به دست آورد و بداند و بفهمد ایران از آن ایرانی است و تعلق اجتماعی آنان زیاد شود.
۵- بازنگری در قوانین در آیین نامه ها و در رویه هایی که فساد زا هستند.
۶- آموزش همگانی قوانین عمومی ، قوانین اجتماعی و فرهنگ سازی آن
۷- اجرای بدون رودربایستی و قاطع قانون خوب در همه عرصه ها و برای همه افراد
۸- ضابطه مند کردن فضای مجازی، ضابطه مند کردن و شفاف کردن و اطلاع رسانی همگانی از قراردادهایی که سلبریتی ساز ضد جامعه و ضد انقلاب می شود.
۹- باز کردن چرخه بسته برخی از مسئولیت ها برای شایستگان بخصوص عدم استفاده از چند شغلی ها و افرادی که کهولت سن آنان اجازه خلاقیت و طراوت اجتماعی را نمی دهد.این ها تنها بخشی از توصیف و تحلیل و راهکار است که به ذهن بنده رسیده است و طبعا باید کامل شود.
————————————————-
دختران کم حجابی که عاشق سردار سلیمانی بودند !
یک کار خوب فرهنگی ! خوش آمدید به موکب حضرت زهرا (س) خانم محجبه ای که قربون صدقه این دو دختر کم حجاب می رود. – قربونتون برام دختران من ! -قربون اشکها تون ! -خوش به حالتون با این اشکهاتون ! -فدای اون اشکها و بغضتون برم ! -کربلا رفته اید ! ای جانم! عزیز دلم ! حاج قاسم عشق من است ! جانم ! عزیز دلم ! فداتون بشم !
————————————————-
دکتر احمد بخارایی، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور –مدیر گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران
خیزش با اعتراض عجین است. اعتراض نوع بیان است و جنبه «شکلی» دارد و در گروههای مختلف مانند سینماگران، ورزشکاران و مردم تفاوت مصداقی دارد اما خیزش بار مفهومی دارد و مجموع عناصر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در آن وجود دارد، قشرهای مختلفی را شامل میشود و شاهد تنوع کنشگران هستیم، بنابراین یکی از ویژگیهای خیزش فراگیر بودن است که در حوادث اخیر شاهد آن هستیم، در واقع خیزش یک مقدمه است و اینکه به کجا میرسد مشخص نیست. تعبیرم از خیزش مانند حرارت دیدن آب بود، طوریکه آب متاثر از حرارت تا یک درجهای تغییر ماهیت نمیدهد و بعد از یک درجهای شروع به تغییر ماهیت میکند و بخار میشود.
اعتراضات اخیر را مخصوص دهه خاصی نمیدانم و معمولاً در اعتراضات کسانی بیشتر دیده میشوند که جلودار باشند، در حوادث اخیر چه کسانی جلودار بودند؟ کسانیکه جرات و جسارت بیشتری داشتند.. طیف اعتراضها وسیع بود و شامل یک دهه یا دو دهه و حتی شامل یک جنس نمیشد، اما نوع بروز و ظهور آن بهگونهای بود که دهه هفتادیها و هشتادیها دیده شدند. بنابراین چه بسا یک جوان به جایی رسیده که احساس میکند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد در کنار اینکه نسبت به ایجاد تغییرات در آینده هم نومید است.»
تحول در فکر و رفتار به سهولت ایجاد نمیشود، درباره مردم هم این مسئله وجود دارد، بالاخره مردم یک زمانی به آقای خاتمی رای دادند، بعد احمدینژاد را انتخاب کردند، در انتخابات سال ۸۸ مشارکت داشتند، پس از آن با امید به روحانی رای دادند، مردمی که برخیشان به رئیسی رای دادند و برخی دیگر در انتخابات مشارکت نکردند همان مردم هستند، بنابراین رفتارهای مردم معنیدار است، آنها در سال ۱۳۸۸ با ماهیت سیاسی و سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ با ماهیت اقتصادی اعتراض کردند و حالا مجموع عوامل تجمیع شده است، چیزیکه در اواخر شهریور ۱۴۰۱ رخ داد یک نوع طغیان بود که هر چهار عنصر یعنی عوامل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در آن وجود داشت، و ماجرایی که برای خانم مهسا امینی رخ داد، و سه مولفه زن، حجاب و کرد بودن ایشان مانند جرقهای بود به بشکه باروت. بحث حجاب چیزی نبود که در شهریور بوجود آمده باشد، از قبل هم درباره آن حرفهای زیادی بود.
علت میزان بالا بودن خشونت در حوادث پائیز1401
ممکن است یک عمل منطق داشته باشد اما درست نباشد؛ مثلاً رفتار دانشجویان دانشگاه شریف منطق داشت، از گذشته دانشجو میخواسته حرف بزند، بهدنبال کرسیهای آزاد اندیشی بوده است اما آن را نداشته؛ در وضعیت فعلی هم مقابلش گارد ویژه با آن لباسها ایستاده است، قشری که به تعبیری با بحران گروه مرجع مواجه است و در آینده هم چشمانداز روشن و امید ندارد، در این وضعیت از دانشجو انتظار داریم با ادب و احترام اعتراض کند؟، برعکس رفتار او منطقی است، اینکه درست است یا غلط چیز دیگریست.
علت دیده شدن زیادی دهه هشتادی ها در حوادث اخیر
ببینید، معمولاً کسانی بیشتر دیده میشوند که جلودار باشند، در حوادث اخیر چه کسانی جلودار بودند؟ کسانیکه جرات و جسارت بیشتری داشتند و احتمالاً چیزهای کمتری برای از دست دادن داشتند، من احساس میکنم این عوامل در جلوداری این نسل در حوادث اخیر موثر بودند، اما این به آن معنا نیست که گروههای مختلف حضور نداشتند، طیف اعتراضها وسیع بود و شامل یک دهه یا دو دهه و حتی شامل یک جنس نمیشد، اما نوع بروز و ظهور آن بهگونهای بود که دهه هفتادیها و هشتادیها دیده شدند. بنابراین چه بسا یک جوان به جایی رسیده که احساس میکند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد در کنار اینکه نسبت به ایجاد تغییرات در آینده هم نومید است.
ایده شکاف نسلی : فاصله گرفتن دهه هشتادی ها از نسل های قبل از خود
من چندان موافق نیستم، اول بگویم اینکه ممکن است بین فرزندان و خانوادهها اختلافاتی وجود داشته باشد و ما با بحران مرجع روبهرو باشیم بطور نسبی پذیرفتنی است، اما این به معنای شکاف نسلی نیست. یک موقع میگویند شکاف نسلی میان فرزندان و والدین است اما وقتی در حوادث اخیر والدین همراه فرزندانشان حضور داشتند این شکاف نسلی دیگر معنا ندارد، یک موقعی هم میگویند شکاف نسل امروز در سال ۱۴۰۱ با نسل ۱۰۰ سال قبل در بستر تاریخی تعریف میشود، که من با این هم موافق نیستم، چراکه در یک بستر تاریخی این حرکتهای آزادیخواهانه از انقلاب مشروطه تا امروز ادامه داشته است؛ چیزی که در دو ماه اخیر در ایران اتفاق افتاد ناشی از شکاف نسلی نبود اتفاقاً برعکس اتحاد هم بین والدین و فرزندان و طبقات مختلف وجود داشت، یعنی اعتراضات را هم در بالای شهر دیدیم و هم آرام آرام در جنوب شهر، لذا باید گستردگی را درنظر گرفت.
اما باید پذیرفت مفاهیمی که در ذهن جوان امروز شکل گرفته متفاوت از قبل است، چراکه وارد دنیای جدید اینترنتی و ارتباطات بدون مرز شده است، لذا انگار این جوان در خلا به سر میبرد و این شرایط بیشتر نزدیک به وضعیت آنومیک یا بیهنجارانه است.
وضعیت شرایط هنجار شکنانه اعتراضات 1401
شرایط هنجارشکنانه یعنی از قبل هنجاری وجود دارد، حالا یک جوان میآید آن را زیر پا میگذارد، اما شرایط بیهنجاری جایی است که انگار دیگر الگویی وجود ندارد و فرد در خلا به سر میبرد.
شرایط آنومیک و بیهنجارانه به انواع مختلف میتواند بروز و ظهور داشته باشد، اینکه مثلاً فرد سراغ اعتیاد برود، یا افزایش موارد خودکشی نشان دهنده همین وضعیت است، یکی از جلوههای بروز وضعیت بیهنجاری میتواند شبیه حوادث اخیر باشد، یعنی وقتی فضایی ایجاد میشود یک آدم بیست ساله با هیجان و انگیزه بیشتری حضور پیدا کند و بگوید من دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم. همه این موارد را جمع کنیم به نظرم حضور پررنگ نسل جدید در حوادث اخیر طبیعی بود، اینکه بگویند اگر تا حالا صدای ما را نشنیدید اینک باید بشنوید. من نگرانم این وضعیت در آینده تشدید شود.
برخی گمان میکنند این نسل حالا خودش را پیدا کرده و به تعبیری عرض اندام کرده است، اما من نگرانم این شرایط بیهنجارانه در بین جوانان و نوجوانان تشدید بشود و خروجی آن سبب افزایش مصرف مواد مخدر، خودکشی، کم انگیزهگی شود، یعنی اگر در وضعیت فعلی اعتراض آنها دیده و شنیده نشود آنها بیشتر سرخورده میشوند و روند بیهنجارانه تشدید میشود.
نقش مدرسه، دانشگاه، خانواده در ایجاد این وضعیت بیهنجارانه
از خانه، مدرسه و دانشگاه در روند جامعهپذیری انتظاراتی میرود و هرکدام جایگاهی دارند که مانند حلقههای بههم پیوسته هستند و خروجی آن سبب جامعهپذیر شدن میشود، جامعهپذیری به معنای انتقال الگوهای رفتاری که تا حدی فرزندان آن را بپذیرند و رفتار کنند، لذا وقتی این نهادها با بحرانهای مشترکی مواجه شوند روند جامعهپذیری با اختلال همراه میشود، و خروجی این وضعیت همین جوانی است که در آن سرگشتگی بیداد میکند.
اینکه حوادث اخیر در کشور بهطریقی به دهه هشتادیها گره خورده را آیا آسیب است؟
در گام اول این مهم است که تحلیل شود چرا و چه شرایطی وجود داشته که جوانان در این سن و سال وارد این مسائل شدند، اما نکته دوم این است آنها که با چنین انرژیای وارد اعتراضات اخیر شدند اگر مطالباتشان عملی نشود گرفتار یاس و ناامیدی خواهند شد و همان آسیبهایی که گفتم، یعنی افزایش اعتیاد و خودکشی ظهور و بروز میکند.
ما الان در فروپاشی اجتماعی هستیم نه اینکه خواهد شد؛ فروپاشی اجتماعی یک طیف دارد و از کم تا زیاد میتواند جریان داشته باشد، مانند فروپاشی سیاسی نیست که یکباره نظام سیاسی فرو بریزد؛ ما امروز در بستر فروپاشی اجتماعی میغلتیم و دائم دارد شدیدتر میشود.
نشانههای فروپاشی اجتماعی
سیر صعودی و غیرقابل انتظار انواع آسیبهای اجتماعی؛ چیزی شبیه به وضعیت بحران در بحران، وقتی بحرانها دست به دست هم بدهند ما با ابر بحران مواجه هستیم که از این مرحله وارد سرازیری فروپاشی اجتماعی میشویم؛ یعنی فروپاشی اتفاق افتاده و دائم دارد بیشتر میشود. وقتی شما شاهد دفع اجتماعی هستید، یعنی بهتعبیری جدا از مهاجرت کردن با افرادی روبهرو میشوید که فقط قصد رفتن دارند، انگار که بخواهند بگویند بالاتر از سیاهی رنگی نیست. از طرفی شما نباید از افزایش آمار خودکشی بگذرید، جامعه دو قطبی شده را توجه کنید، این بدترین وضعیت برای یک جامعه است که در جامعه ما اتفاق افتاده، انگار در یک جامعه مردم علیه یکدیگر لشگرکشی میکنند. ببینید در مقوله مردم و حاکمیت چهار صورت وجود دارد؛ مردم علیه مردم، حاکمیت علیه مردم، مردم علیه حاکمیت، حاکمیت علیه حاکمیت، و بدترین حالت، سختترین و هزینهبرترین شرایط برای یک جامعه که بهدنبال یک گام جلوتر گذاشتن است همین مردم علیه مردم است، و متاسفانه این وضعیت در کشور ما تداوم خواهد داشت و من برای این وضعیت پایان خوبی متصور نیستم.
————————————————-
رئیس جمهور دکتر رئیسی : راه کار حل موضوع حجاب فرهنگی و اجتماعی است.سیاسی و امنیتی نیست.
————————————————-
مهدی مکارمی، دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه تهران
اثباتگراها معتقدند همانطور که در علوم طبیعی میتوان به قوانین عامی رسید که پدیدهها را بر اساس آنها بررسی و تحلیل نمود، پدیدههای اجتماعی را نیز میتوان در فرایندی طبیعی و قانونمند نگریست و به دنبال رسیدن به قوانین عام، البته بدون لحاظ زمان و مکان بود.
صرف نظر از نقدهای مختلفی که به این رویکرد وجود دارد اما شاید بتوان با تعدیل آن و اتخاذ رویکردی بینابین، وضعیت امروز جامعه ایران را متأثر از این نگاه تحلیل کرد.
بهنظر میرسد پدیدارهای اجتماعی نیز قانونمندیها و قواعدی دارد و با مطالعهی این پدیدهها، میتوان دستکم به درکی از واقعیات و شرایط اجتماعی رسید که البته در این نگاه، کنشگری انسانی را نیز نباید از نظر دور داشت.
پیش از ورود به بحث شرایط پیش آمده در کشورمان باید مشخص کنیم با چه عینکی به مسائل نگاه میکنیم و ببینیم اساساً نیازی به ورود دانش اجتماعی در بررسی این وضعیت داریم یانه.
یک نگاه به مساله این است که گفته شود دشمن توطئه کرد، معترضین سربازان دشمند و با حمایت رسانههای بیگانه و بدتر از همه فضای مجازی باعث و بانی همه این مشکلات و وضعیت پیش آمده شدهاند تا ضربتی بزنند و یا بهقولِ [تقلیل گرایانه] یکی از نمایندگان تهران در مجلس، “دستاوردهای سفر نیویورک” را تحت الشعاع قرار بدهند، یا بهقول نماینده دیگری، بهدنبال فحشاء و هوسرانی هستند.
خب با این نگاه، دیگر به علوم اجتماعی و تحلیل جامعه شناختی و کلاً به علوم انسانی نیازی نیست. مساله روشن است، پاسخش هم روشن و لابد راهبردهای مواجهه با وضعیت هم معلوم، دیگر چه جای تحلیل اجتماعی.
اما اگر مانند ابتکار دیرهنگام و ناکافی تلویزیون بخواهیم عینک جامعهشناسی را به چشم بزنیم و مساله را به گفتگو میان اندیشمندان و مصلحان اجتماعی بکشانیم، نگاه متفاوت خواهد بود.
اینجا جایی است که همچون اثباتگرایان، آمار و اطلاعات به کار میآید.
گزارههایی چون؛
– بدانیم جامعه ایران در چه وضعیتی است. ۸۶ درصد از جمعیت کنونی، پس از انقلاب به دنیا آمدهاند.
– این جامعه گسترش یافته و رشید و بالغ شده و تحصیل کرده است.
– این جامعه از برخی عارضهها رنج میبرد. نرخ بیکاری بسیار بالاست، حتی با نرخهای پایین مشارکت این بیکاری بالاست.
– بیکاری به شکل نابرابری بین زن و مرد تقسیم شده؛ مردان پنج برابر زنان شاغل هستند.
– نرخ بیکاری زنان ۱۳ درصد، نرخ بیکاری مردان ۷.۲ درصد.
– همین جامعه در ۲۰ سال گذشته میزان برخورداری ثروتمندترین دهک به فقیرترین دهک آن، از ۱۲ برابر رسیده به ۱۴ برابر؛ یعنی نابرابری هم گسترش یافته است.
– طبق گزارش دو سال پیش مرکز پژوهشهای مجلس، ما در طول دهه ۹۰ یک افول اقتصادی وحشتناک را تجربه کردیم.
– این افول در حدی است که اگر تا سال ۱۴۰۵ ما سالی ۸ درصد رشد اقتصادی داشته باشیم (شش سال متوالی رشد ۸ درصد) آن هم برای اقتصادی که از اول دههی نود میانگین رشد اقتصادیاش صفر بوده، این گزارش میگوید تازه آن سال میرسیم به جایی که سال نود بودیم! و میدانیم این غیرممکن است!
– این جامعهای است که ۶۰ درصد شاغلانش پوشش بیمه ندارند!
– این جامعه دچار ۱۸.۴ درصد فقر است، یعنی از هر پنج نفری که از کنار شما رد میشود یک نفر در فقر مطلق به سر میبرد!
– در جایی زندگی میکنیم که از در سال ۸۰ که هشتاد درصد تجارت ما با ۲۳ کشور بوده است، رسیدیم به جایی که در سال ۹۷، پنجاه و چهار درصد تجارتمان با سه کشور بوده است (چین، عراق، امارات). اگر شما به این نمیگویید جداافتادگی از جهان، پس چه میگویید؟!
– در داخل از نظر اقتصادی به شدت تضعیف شدهاید و به مردم فشار آمده، درحالی که جمعیت کشور ۱۰ میلیون نفر افزایش یافته، ۴۰ درصد درآمد سرانهاش را از دست داده است.
– میانگین تورم در جهان در سال ۲۰۱۸، ۲.۴ درصد بوده است، و تورم بلندمدت ایران ۲۰ درصد بوده و فقط سه کشور ونزوئلا، زیمباوه و آرژانتین تورم بیشتری داشتهاند!
– این جامعه به شدت جهانی شده، به شدت میتواند خودش را مقایسه کند.
[اطلاعات فوق برگرفته از سخنان دکتر محمد فاضلی جامعه شناس در گفتگوی اخیر در شبکه ۴ تلویزیون است]؛
همه اینها را در کنار تحولات بین نسلی و تغییرات در سبک زندگی و پدیده جهانی شدن فرهنگی و اقتصادی اگر بگذاریم و نحوه مواجهه ساختار سیاستگذاری و حکمرانیمان در حوزه فرهنگی و اجتماعی با این پدیدهها را، آن وقت میبینیم که علوم اجتماعی حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و چه بسا بتوان از دل این مباحث، برخی قاعدهمندیها را به بررسی و مطالعه گذاشت.
آن وقت علوم انسانی و اجتماعی به ما خواهند گفت که روزانه دهها دختر نوجوان را سوار ون کردن و به ساختمان وزرا بردن چه عوارضی دارد و بذر چه کینه و نفرتی را در دل آنها خواهد کاشت.
آنگاه علوم اجتماعی به ما خواهد گفت در جامعهای که بهدلیل مشکلات اقتصادی و تشدید فاصله طبقاتی، آبستن و مستعد بروز اعتراض و نارضایتی است، ظرف دو ماه مصاحبههای پیاپی فردی که مسئولیت در حوزه امر به معروف و نهی از منکر را یدک میکشد چه عوارضی بر اعصاب جامعه دارد.
اگر عینک علوم انسانی را به چشم بزنیم، آنگاه این دانش به ما خواهد گفت چندماه پیاپی دامن زدن به طرح «صیانت» و محدودیت و تعطیلی رسانههای مجازی، چگونه خشم میآفریند و اعصابها را به هم میریزد و نگرانی از دست رفتن کسب و کارهای مجازی را برمیانگیزد و شکاف دولت-ملت را بیشتر و بیشتر میکند.
اگر با عینک علمالاجتماع به پدیدهی پیشآمده نگاه کنیم به ما خواهد گفت که در یک دعوای ساده بین دو دختر هموطن در اتوبوس، همه ارکان قانونی کشور را پشت سر یک طرف آوردن و گرفتار کردن آن یکی و با آن تصویر به تلویزیون آوردن، چگونه تولید نفرت و عصبانیت میکند.
اگر از این دریچه نگاه کنیم آن وقت متوجه مساله و خلاء نمایندگی (representation) خواهیم شد که وقتی جامعه (یا بخشهایی از آن) احساس کند که صدایش در ارکان قانونی بازنمایی نمیشود یا بازتاب داده نمیشود و احساس کند نمایندهای ندارد و قدرت سیاسی محدود به طیف خاصی شود و تک صدایی در عرصه سیاست پیشه شود، مطالباتش را به کف خیابان میآورد.
با این نگاه، آن وقت متوجه خواهیم شد که چقدر فاصله هست میان این جامعه (یا بخشهایی از آن) و متولیان امور.
دریچه علوم اجتماعی به ما خواهد گفت که چگونه برباد دادن سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، مسالهآفرین است و توئیت زدن مقام رسمی از زبان رئیس جمهور درباره معاون وزیری که فرزندش قصد مهاجرت از کشور داشت با این مضمون که “پسر رفت، پدر هم برود” و به فاصله اندکی، انتشار لیست بالابلند از مقامات همین دولت که یا تحصیلکرده خارجند یا فرزندانشان در خارج تحصیل کردهاند یا الان در خارج ساکنند [صرف نظر از درست یا غلط بودن این نگاه] و بعد هم خبر آید که آقازاده یکیشان در خارج در کار فروش و صدور فیلترشکن است (در همان حالی که نسخه صیانت برای جامعه پیچانده میشود)، چگونه روح جامعه رنجانده خواهد شد.
با نگاه کردن از دریچه علوم اجتماعی، درخواهیم یافت که چگونه در بحبوحه بحران، صدا و سیما یادش افتاده که در جامعه صداهای مختلفی هست که باید آنها را شنید و چرا اینقدر دیر؟
آن وقت خواهیم فهمید که چگونه حاکم کردن تک صدایی بر تنها رسانه صوتی و تصویری فراگیر کشور، نگاهها را به سمت رسانههای بیگانه که قطعاً خیر و صلاح ما را نمیخواهند خواهد برد.
علوم اجتماعی به ما خواهد گفت که چگونه با تضعیف و به حاشیه رفتن یا بردن اهالی اندیشه و سیاست و تضعیف نهادهای سیاسی و مدنی و رسانهای، مرجعیت سیاسی و اجتماعی به سلبریتیها منتقل میشود و در نبود نهادهای سیاسی و مدنی و به رسمیت شناختن و ایجاد سازوکارهای قانونی اعتراض و تحقق اصول قانون اساسی در این رابطه، شاهد حوادث تلخ و پرهزینه خیابانی باشیم.
دانش اجتماعی حرفهای بسیار دیگری درباره مسائل اجتماعی دارد که مجال و امکان گفتنش نیست. مشت نمونه خروار است.
همه اینها، یعنی آنچه از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه گفتیم و میدانیم و نحوه مواجهه ما با این وضعیت، همان بستری است که “بیگانه” بر روی آن جولان میدهد و میخواهد کشور ما را در ضعف نگه دارد. بیگانه که قطعاً خیر و صلاح ما را نمیخواهد. شکی نیست که بی ثباتی در جهان پر آشوب امروز به نفع ما نیست. تردیدی نیست که رسانههایی که با پول و حمایت دولتهای خارجی به زبان فارسی راه اندازی شدهاند دلشان برای ما نسوخته و داعیهی حقوق بشری بیگانه، دستاویزی برای منفعتطلبیها و امتیازگیریهای بیشتر آنها -و نه از روی خیر و صلاح مردم ما- است و دمیدن در آتش منازعه را برای بی ثباتی و انتفای عقلانیت و گفتگو و مصالحهجویی پی میگیرند، اما همهی اینها در آن زمینِ اقتصادی و اجتماعی و سیاسی دارند کاشت و برداشت میکنند که متاسفانه ما شخم زدهایم، زمانی که خودمان را از دانش اجتماعی، بینش اجتماعی و مصلحان اجتماعی و سیاسی بی نیاز دیدهایم.
————————————————-
دکتر قالیباف : دختر نوجوان معترض به من می گوید :جوانان و نوجوانان حدود16سال در اختیار سیستم آموزشی شما هستند.در مورد مسائل دین و خصوصا حجاب چقدر کار کرده اید؟چقدر آموزش داده اید؟که حالا بخاطر بدحجابی او را دستگیر می کنید و توقع دارید در مدت 30 دقیقه در استرس آن آموزش ها را فرا گیرد. حکمرانی ما باید پایه حکمرانی مردمی باشد. اگر اشتباهی کردیم،تصمیم اشتباهی گرفتیم،یک اقدام اشتباهی کردیم عذر خواهی کنیم.
————————————————-
دکتر عماد افروغ جامعه شناس نویسنده ، استاد دانشگاه و سیاستمدار و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی
اعتراضات اخیر عقبه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارد و درگذشت مرحوم مهسا امینی، جرقهای برای آغاز اعتراضات خیابانی بود.اعتراضات اخیر جنبش اجتماعی نیست بلکه خشم شهری و شورش طردشدگان است. این اعتراضات می تواند بستری برای فراهم شدن جنبش دانشجویی نوظهور، واقعی و مستقل شود و این جنبش می تواند خواسته های متراکم اقتصادی، فرهنگی و سیاسی توده ها را مطالبه کند.
هم واقعیات جامعه ایران و هم تاریخچه رخدادهای مشابه کشور و هم برخی رویکردهای انتقادی در جامعه شناسی به ما می فهماند که این اتفاقات تکرار خواهد شد. درگذشت مرحوم مهسا امینی جرقه ای بود که موجب شکل گیری اعتراضات اخیر با یک عقبه ساخناری شد. البته اگر موضوع مشابه درگذشت مرحوم امینی در هر کشوری رخ می داد، خشمی را به همراه خود در برداشت. شما می توانید به کتاب «خشم شهری، شورش طردشدگان» رجوع کنید که حوادث مشابه در آمریکا، انگلستان، فرانسه، سوئد، یونان و ترکیه را به تصویر کشیده است. البته در این کشورها نیز بروز اعتراضات دارای عقبه بوده است که آن عقبه به نظام سرمایه داری و نابرابرای اجتماعی و طردشدگی های این نظام بر می گردد.
شاهد طردشدگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هستیم
ما هم در نظام خود شاهد نابرابری اقتصادی هستیم و سیاست های اقتصادی ما شبه سرمایه داری و نولیبرالیستی بوده است و سیاست های عدالت خواهانه موجهی را دنبال نکرده ایم. البته اعتراضات در ایران عقبه های سیاسی و فرهنگی نیز دارد و فقط شاهد طردشدگی اقتصادی نیستیم. سال هاست که یک قطبی شدن کاذب و تصنعی توسط گروه های سیاسی، آن هم در جامعه طیفی ایران کلید زده شده است و منشأ طرد شدگی های سه گانه مزبور نیز همین قطبی شدگی تصنعی و کاذب است. سیاست و قدرت اجازه نمی دهد که تکثر به جامعه ما بازگردد.
جامعه ما چون یک جامعه طیفی است، متکثر هم هست و این تکثر نباید نادیده گرفته شود. در شرایط بحران یا انقلاب، تکثر فرهنگی میل به وحدت دارد اما بعد از سپری شدن این دوران، فرهنگ متکثر می خواهد به تکثر خود بازگردد، اما اگر سیاست این اجازه را ندهد یا تکثر فرهنگی را به بازی نگیرد، طردشدگی فرهنگی ایجاد می شود.
به لحاظ اقتصادی علاوه بر بی عدالتی، در توزیع مواهب اقتصادی، نابرابری، انحصارطلبی و رانت خواری داریم. امتیازات به افراد خاص داده شده و اکثریت از این امتیازات طرد شده اند. براساس نظرسنجی سال ۹۸، فقط ۲۶ درصد جامعه گرایش سیاسی به دو جناح اصلاح طلبی و اصولگرایی دارد و ۷۴ درصد به این دو جناح گرایش ندارند. این آمارفقط نشان دهنده طردشدگی سیاسی نیست بلکه نشانه طردشدگی اقتصادی و فرهنگی هم هست.
فرایند گزینش سیاسی در انتخابات یا سطوح پایین تر مشارکتی به شکلی است که راه را برای حضور اکثریت جامعه بسته است. جالب اینجاست که هرگاه نامزدهای انتخابات، متکثر بودند شاهد حضور اکثریت بوده ایم، چون جامعه طیفی و متکثر می خواهد نمود فرهنگی، سیاسی و اقتصادی داشته باشد اما با مقاومت قدرت رسمی روبرو شده است. از سوی دیگر اقتصاد رانتی و تمرکزگرایی در اداره کشور نیز مانع دیگری برای تکثرگرایی است.
چون اصلاح ساختاری رخ نمی دهد باید منتظر تکرار این اعتراضات باشیم. اینکه بگویند مناظره و گفت وگو کنیم، گام اول است و باید ببینیم که آیا این گام اول اقدامات عملی جهت مقابله با طردشدگی و انجام اصلاحات ساختاری دربردارد یا خیر؟
اگر دانشگاه بداند چه رسالتی بر دوش دارد، شاهد تغییر رویه های جاری کشور خواهیم بود و به جای آنکه سیاست و اقتصاد به علم خط بدهد، این علم و فرهنگ است که به سیاست و اقتصاد خط خواهد داد. این اعتراضات می تواند بستری برای فراهم شدن جنبش دانشجویی نوظهور و مستقل شود. البته در گذشته هم تا حدودی این جنبش را داشته ایم اما به گروه های سیاسی وابسته شد و مستقل نماند و به جای اینکه نقش روشنفکری و سوژه نقد را ایفا کند، به ابژه نقد و ابزار استیلای صاحبان قدرت تبدیل شدند و همین مبنای سقوطشان شد. اما اگر دانشجویان متوجه شوند چه رسالتی به عنوان جنبش اجتماعی و دانشجویی بر دوش دارند، می توانند خلأ روشنفکری ما را از طریق گفت و گو پر کنند. اهل علم که نباید فحاشی و ناسزاگویی کنند بلکه باید وارد گفت و گو شوند. گفت و گو هم برای خود ابزار و آدابی دارد.
اکنون توده نمی داند در خیابان چه می خواهد. یک جرقه موجب شده است که به خیابان بیابد و خواسته های متراکم خود را نمی شناسد اما جنبش دانشجویی مستقل می تواند خواسته های متراکم اقتصادی، فرهنگی و سیاسی توده رامطالبه کند. فوت مهسا امنینی جرقه اعتراضات اخیر بود اما اعتراضات عقبه دارد و طردشدگی، آمادگی اولیه را برای اعتراض خیابانی فراهم کرده است. راه برون رفت از این شرایط هم این است که اصلاحات ساختاری انجام شود و طردشدگی پایان یابد..
————————————————-
سردار سلیمانی :
اون دختر کم حجاب دختر من است ! دختر ما و شماست ! یعنی نباید نسبت به او بی تفاوت باشیم ! با امر به معروف های قشنگ و دلسوزانه ! یعنی با حسن نیت تمام بروید کنار آنها و دستشان را بگیرید. کمکش کنید آن نقص ظاهری او رفع بشود. سردار سلیمانی : بروید به سمت دخترهخای کم حجاب ،چون آنها پناهی ندارند ،نیاز به کمک دارند. همه باید آموزش ببینیم ومقید باشیم به امر به معروف های قشنگ که عین دلسوزیه ،عین خیرخواهی است. که بتوانیم نواقص همدیگر را برطرف کنیم
————————————————-
————————————————————
کار درجه یک فرهنگی راجع به حجاب
————————————————-
————————————————————
موسیقی و سرود انقلابی موسیقی
رپ انقلابی
اعتراضی,حماسی,سیاسی
عنوان : اغتشاش
خواننده و رپر : شبزده
————————————————-
————————————————————
—————————————————————–
—————————————————————–